نام کتاب: اتاق شماره ۶ و چند داستان دیگر
نویسنده: آنتون پاولویچ چخوف
ترجمه: کاظم انصاری
انتشارات: نیلوفر-ناهید
«اتاق شمار ۶» داستان تلخ زندگی بیمارانی است در بخش روانی یک بیمارستان، که در میانشان جوان اندیشمندی که دچار مشکلی روانی شده است بهسر میبرد. دکتر معالج او «آندره» در یکی از ملاقاتهایش پی میبرد که بیمار جوانش، تنها فرد عاقلی است که در سراسر آن شهر میتوان با او به گفتگو نشست. دیدارهای مکرر آنها و بحث پیرامون مقولات مهم فلسفی ـ اجتماعی باعث میشود تا دکتر راگین را هم یک دیوانه بشمارند و با توطئه و دسیسه به سکونت در همان اتاق وادارند.
موضوع مهم و عمیق این اثر «آنتون پاولویچ چخوف» ـ به طور نمادین ـ پرداختن و تصویرِ زوال و انحطاط روحی و اجتماعی در سرزمین روسیه در واپسین سالهای قرن نوزدهم است.
همچنین بهتصویر كشیدن نقاط ضعف روشنفكران آن زمان از مهمترین نكاتی است كه در داستانهای چخوف در سالهای ۱۸۹۰ تا آغاز قرن بیستم جلوهگر شد .
دكتر «آندره» وقتی خود در بیمارستان گرفتار میشود، میفهمد كه دردش همان دردی است كه سالها افراد بخش را رنجور كرده است و خود نسبت به آن بیاعتنا بوده است. از نگاهی دیگر ، انسان از حال و روز مردم بیخبر است مگر هنگامی كه خود دقیقاً در همان وضعیت گرفتار شود.
یکی از نقطههای روشن و شفاف این داستان، به وجود آمدن یک «دوستی» در فضایی تلخ و تاریک و یکسره سیاه است، دوستی میان دو انسان، دو انسان اندیشمند با دو نوع نگاه به هستی؛ به عبارت دیگر «نیاز دوستی» از جانب «دکتر آندره» و بیمارش به یکدیگر است در جامعهای آلوده و غیرانسانی.
«ماکسیم گورکی» درباره چخوف و آثارش گفته است:
«من در هر یک از داستانهای چخوف، نالههای آرام و عمیقی را میشنوم که از قلب پاک انسان حقیقی برخاسته است. هیچکس غم و اندوه و تأثرات حزن آور زندگانی توده مردم را مانند او، این طور آشکار و روشن درک نکرده و تا کنون کسی مانند او، صحنههای زندگی مردم رنج کشیده را چنین صادقانه و خوب توصیف نکرده است.»و «آندره موروا» نویسنده و مورخ مشهور فرانسوی درباره آنتون چخوف میگوید:« چخوف زیاد عمر نکرد اما می دانیم که با وجدانی پاک از دنیا رفت. او (چخوف) در جایی میگوید یک نویسنده بزرگ باید مخاطبش را به سوی هدفی بزرگ رهنمون باشد. اما هدف خود او چه بود؟ رهایی از هر نوع زورگویی، خودکامگی و دروغ».
علی محمدی_کارشناس ارشد روانشناسی
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=466