اتوبان جلال!
هر گاه از بزرگراه شیخ فضل الله نوری وارد اتوبان جلال میشوم بیاختیار یاد خطای تاریخی جلال آل احمد میافتم! جلال آل احمد در کتاب غربزدگی خود راجع به اعدام «شیخ فضل الله نوری» چنین نوشته است: «به هر صورت از آن روز بود که نقش غربزدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند. و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال بر بام سرای این مملکت افراشته شد.»
این نتیجهگیری غلط جلال را با آب و تاب در کتابهای درسی به خورد دانش آموزان این مملکت میدهند و گناهبردار کردن شیخ فضل الله را به گردن غربزدگان میاندازند بگذریم که خود واژه غربزدگی نیز اصطلاحی «من در آوردی» و تعریف نشده است که میتوان آن را همچون برچسبی بر پیشانی هر شخص و جریانی چسباند. این واژه من در آوردی از ابداعات «سید احمد مهینی یزدی» معروف به «احمد فردید» بود که خود، شیفتهی «مارتین هایدگر» فیلسوف نازی آلمان هیتلری بود. فردید بین فلسفه پدیدارشناختی «هایدگر» و «عرفان ابن عربی» وجه مشترک پیدا میکرد!
داستان شیخ فضل الله نوری اما داستان دیگری است. شیخ فضل الله که در ابتدای انقلاب مشروطه در کنار سید عبدالله بهبهانی و سید کاظم طباطبایی قرار داشت بعدا با سید عبدالله بهبهانی اختلاف پیدا کرد و مشروطه را ضد دین تلقی کرد و مشروطهخواهان را مهدورالدم خواند!
محمد علی شاه قاجار هم که با برقراری مشروطه حکومت بیقید و شرط پادشاهی خود را در محدودیت میدید از فتوای شیخ فضلالله و چند تن از امام جمعههای همگام با وی استقبال کرد و کودتایی را سازماندهی کرد که حاصل آن به توپ بستن مجلس و اعدام بسیاری از مشروطهخواهان بود که شیخ آنها را مهدورالدم خوانده بود.
کودتای محمدعلی شاه که شکست خورد شیخ فضل الله به عنوان تئوریسین شرعی کودتا محاکمه و اعدام شد اما نکته مهم این است که در این محاکمه و اعدام هم «غرب زدهها» نقش اصلی را نداشتند بلکه این ماجرا توسط خود روحانیون کارگردانی میشد!
۱ – مکاتبات بین سید عبدالله طباطبایی و سید کاظم طباطبایی با علمای نجف باعث شد که مراجع تقلید نجف (معروف به آیات ثلاث) در تلگرافی که در تاریخ ۲۹ ذیقعده ۱۳۲۵ هجری قمری فرستادند شیخ فضل الله نوری را «مفسد» اعلام کنند! حکم مفسد بودن شیخ فضل الله امضای آیت الله العظمی محمد حسین نجل میرزا خلیل، آیت الله العظمی محمد کاظم خراسانی و آیت الله العظمی عبدالله مازندرانی را دارد!
۲- قاضی دادگاهی که شیخ فضل الله را محاکمه و به اعدام محکوم کرد «شیخ ابراهیم زنجانی» بود. این مرد ۲۰ سال در حوزه علمیه نجف علوم دینی خوانده بود و شاگرد آخوند خراسانی، شیخ محمد لاهیجی و حاجی میرزا خلیل بود!
این که اعدام شیخ فضل الله نوری اقدامی غلط بوده یک مساله است و این که این کار غلط را به گردن کسانی غیر از آمرین و عاملین آن بیاندازیم امر دیگری است. بحث درست و غلط بودن این اقدام یک بحث تحلیلی و حقوقی است که هر فرد و جریانی بسته به گرایش سیاسی و فلسفی خود می تواند رأیی متفاوت داشته باشد اما این که این اقدام را از دوش کارگردانان اصلی آن برداریم و به دوش دیگران بیندازیم تحریف تاریخ است و تحریف تاریخ در سطح کلان و اجتماعی باعث افکار بیمارگونه، تصمیمات غلط و حرکتهای اجتماعی بیمار میشود.
چندی پیش دیدم که «نهاد کتابخانه های عمومی کشور» کتابی با عنوان «سر دار» به قلم نوه شیخ فضل الله نوری در تیراژ یکصد و پنجاه هزار نسخه چاپ کرده است. گرچه زیر عنوان کتاب آمده است که این کتاب «گزارش تحلیلی از بر دار رفتن آیت الله شیخ فضل الله نوری» است اما کتابی است برگرفته از خاطرات نزدیکان و مریدان شیخ که توسط نوه ایشان نوشته و در سال ۱۳۵۵ منتشر شده است. این که چنین کتابی با این شدت یکسونگری پس از گذشت حدود ۴۰ سال در تیراژی صد برابر تیراژ متعارف کتاب در ایران توسط یک نهاد دولتی چاپ شود و به رایگان در کتابخانههای کشور توزیع شود دیگر خطای فردی مرحوم جلال آل احمد نیست بلکه یک حرکت سازماندهی شده است.
جالب اینجاست که با وجود این که در دو جای این کتاب اشاره شده که عکسی از صحنه، بردار شدن شیخ فضل الله موجود نیست و عکسهای موجود جعلی هستند باز هم طرح این کتاب منقوش به عکس جعلی صحنه بردار کشیده شدن شیخ فضل الله است!
چگونه انتظار داریم ملتی که تاریخ خود را نمیداند تصمیمات درست بگیرد؟!
پینوشتها:
۱- برای شناخت بیشتر افکار احمد فردید و جلال آل احمد پیشنهاد میکنم کتاب «هویت اندیشان و میراث فکری احمد فردید» به قلم محمد منصور هاشمی از انتشارات کویر را بخوانید.
۲- شرح تحلیلی ماجرای بردار شدن «شیخ فضل الله نوری» را از کتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» به قلم دکتر مهدی ملک زاده – انتشارات علمی بخوانید.
دکترمحمدرضاسرگلزایی _ روانپزشک
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=191