اخلاق مبارزه – فصل چهارم از کتاب «اخلاق و آزادی»
پیش از آنکه که به سؤالاتی که در پایان فصل پیش مطرح شد پاسخ دهیم لازم است که تعریفی از اخلاق مبارزه داشته باشیم. چه دو راهیهای اخلاقی در مسیر مبارزه برای آزادی پیش میآیند و کدام انتخاب در این دو راهیها اخلاقی و کدام انتخاب غیر اخلاقی محسوب میشود.
1- مدیریت توده:
طبعاً در یک مبارزه سه دسته وجود دارند. دو دسته که بر اساس تضاد عقیده یا منافع در مقابل هم قرار گرفتهاند و دسته سوم که در حال حاضر بیطرف است اما هر لحظه قابلیت آن را دارد که به یکی از دو دسته بپیوندد؛ در واقع یکی از تعاریف پیروزی در این مبارزه توانایی هر یک از دو طرف در جذب توده بیطرف است. (هژمونی)
دو راه برای کشاندن توده (بازاریابی اجتماعی Social Marketing) وجود دارد. یک راه آگاهسازی است و راه دیگر فریبکاری؛ بازاریابی فریبکارانه بر نقاط ضعف روانی افراد (ترس – طمع – حماقت) سوار میشود و از تطمیع، تهدید و تحمیق تودهها استفاده میکند، همان سهگانه معروف «زر و زور و تزویر».
طبیعی است که در یک مبارزه هر کس ابزارهای بیشتری داشتهباشد فرصت بیشتری برای پیروزی دارد و دست کشیدن از یک ابزار به معنای واگذارکردن «مزیت رقابتی» به رقیب است. این یکی از دو راهیهای اخلاقی «مبارزه برای اخلاق» است. در این دو راهی، مبارزان راه آزادی، مزیت رقابتی را واگذارکرده و اخلاق را انتخاب میکنند.
2- «یقین» در برابر «یقین گریزی»:
دو راهی دیگری که در مسیر مبارزه پیش روست، دو راهی «یقین» در مقابل «یقین پرهیزی» یا «یقین گریزی» است.
هر چه افراد یقین محکمتری داشته باشند احتمال دست به عمل شدن آنها افزایش پیدا میکند. بنابراین یکی از ابزارهای نهادهای ضد آزادی این است که با «بمباران اطلاعاتی» و «مسدود کردن جریان آزاد اطلاعات» طرفداران و عوامل خود را به «یقین» برسانند.
ازآنسو، «یقین» مقدمه مقاومت در برابر پرسش و نقد است و در نتیجه احتمال خطا را افزایش و احتمال تصحیح را کاهش میدهد. به اینخاطر «سقراط» – پایهگذار نقد – «عقلانیت» (Rationality) را معادل «Skepticism» میدانست که می توان آن را «شکمحوری»، «لا ادریگری» یا «یقینپرهیزی» ترجمهکرد.
با اینحساب، «یقین» مقدمهای است بر «رفتار غیر اخلاقی» و مبارزان اخلاق مدار نمیتوانند از این مسیر حرکت کنند؛ نتیجه این است که باز با یک «پارادوکس» میشوند. «مبارزه» نیازمند عمل است و «یقین پرهیزی» باعث تأمل و تردید شده و مغایر عمل است. با این حال، مبارزه اخلاقمدار مسیر «یقینپرهیزی» را دنبال میکند و مزیت رقابتی «یقین»، «اسطورهسازی» «مقدّسسازی» و «بُتتراشی» را به رقیب واگذار میکند.
3- «حق ویژه» در مقابل «لیبرالیسم در روش»
داشتن «حق ویژه» در مقابل «لیبرالیسم در روش» دو راهی دیگری که در مبارزه پیش میآید این است که آیا مبارزان بابت وظیفهای که به دوش گرفتهاند دارای این «حق ویژه» میشوند که در مورد «حقوق دیگران» تصمیم بگیرند یا خیر.
از آنجا که «لیبرالیسم» یک روش است تا یک هدف، نمیتوان به بهانه رسیدن به هدف «لیبرالیسم» از وسیله و روش غیر لیبرال سود جُست. بسیاری از مبارزان که در طی گذشت زمان خود تبدیل به دیکتاتورهایی با منش و روش غیراخلاقی میشدند از همین دو راهی دچار انحراف شدند که برای خود این حق را قائل شدند که برای اعطای آزادی به مردم، بخشی از آزادی آنان را محدود کنند؛ در این دو راهی نیز مبارزان آزادی، راه دشوارتر را انتخاب میکنند. بار دیگر «مزیت رقابتی» را به رقیب واگذار میکنند! با این تفاصیل، مجدداً واپسین سؤال مطرح میشود:
«آیا اساساً چنین مبارزه اخلاقی، شانسی برای پیروزی دارد؟!»
.
دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک
.
مطالب مرتبط
ضرورت معرفتی اخلاق_فصل اول از کتاب «اخلاق و آزادی»
مبارزه برای آزادی، مبارزه برای اخلاق_فصل سوم از کتاب «اخلاق و آزادی»
ضرورت روانشناختی اخلاق – فصل دوم از کتاب «اخلاق و آزادی»
قدرت اخلاق_فصل پنجم از کتاب «اخلاق و آزادی»
تعریف و بازتعریف امر اخلاقی – فصل ششم از کتاب «اخلاق و آزادی»
اخلاق به مثابه قرارداد مدنی – فصل هفتم از کتاب «اخلاق و آزادی»
گفتمان قدرت_فصل هشتم از کتاب «اخلاق و آزادی»
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=73