نام کتاب: از طمع تا وحشت (شناخت تیپهای شخصیتی در سرمایهگذاری و بورس)
نویسنده: جسیکا شوارتز
مترجم: احسان سپهریان
نشر: چالش
جوزدگی آلمانیها در ماجرای عرضه اولیه سهام شرکت مخابراتی «دویچه تلکام» و به دنبال آن حبابی شدن و سقوط سهام باعث شد تا عده زیادی از خریدارها و بورس کارها، متحمل ضررهای غیرقابل جبرانی شوند و برای همیشه قید بورس و سهام را زده و آن ها را به سرمایهگذاران خارجی بسپارند.
الگوی تکراری اجتناب پس از تجربه دردناک شکست و از دست دادن انگیزه و سرمایه، فقط به بازار بورس و سهام اختصاص ندارد و میتوان مشابه آن را در بسیاری از وضعیتهای زندگی مشاهده کرد، بنابراین مطالعه کتاب «از طمع تا وحشت» را از این حیث میتوان ارزشمند بر شمرد که امکان تعمیم آموزههای آن به سایر تصمیمگیریهای نقش آفرین در زندگی و کنترل هیجانات را فراهم میکند.
«جسیکا شوارتز»، روزنامهنگار آلمانی و گزارشگر بورس فرانکفورت از ابزار حوزه روانشناسی برای شناخت نقش هیجانها در بازار و جلوگیری از بازتولید خطاهای سرمایهگذاری استفاده میکند و در این کتاب مدلی انسانی را بهتصویر کشیده است که میتوان آن را نقطه تعادل میان «انسان اقتصادی» (محصول غایی تئوریسینهای اقتصادی) و انسان هیجانمدار و احساساتی دنیای امروز برشمرد.
این نویسنده در کتاب خود به تقسیم بندی و بازشناسی مولفههای خاموش اما موثر در بازار پرداخته است که به مردم کمک میکند تا علاوه براین که تعریف جدیدی از سرمایهگذاری در بازار بورس و سهام را بازآفرینی کنند، منطقه امن سپرده گذاریها و پس اندازهای بانکی را رها کرده و به تجارت پر نوسان سهام روی آورند.
بر خلاف اکثر بورسکارها که تصور میکنند، موفقیت در بازار سهام مبتنی بر شهود و شم اقتصادی یا تجربههای قدیمی و اقبال نیک است، شوارتز این تجارت را همانند دیگر فعالیتهای بشری وابسته به آموزشهای حوزه اقتصاد رفتاری و شناخت هیجانات بشری میداند و مدعی است:
«بازار بورس را در بازه زمانی طولانی مدت و با در کنترل آوردن احساسات فردی و شناخت آن ها میتوان در دست گرفت و برنده میدان شد.»
شوارتز معتقد است، نادیده گرفتن تمامیت انسان خطاکار با هیجانات دردسر آفرین در دنیای امروز و به تصویر کشیدن مدل آرمانی انسان اقتصادی در تئوری مدرن بازار سرمایه که در شرایط اینجا و اکنونی توهّمی بیش نیست، باعث شده است بورسکارها نتوانند با دوگانگی هیجانخواهی و عقلمداری کنار بیایند.
این در حالی است که ما نمیتوانیم شبیه به انسان اقتصادی باشیم که همیشه منطقی عمل کرده، اطلاعات را بدون سوگیری دریافت و ادراک میکند و منافع خود را در کمترین زمان با حداقل سرمایهگذاری و صرف انرژی کم، به بالاترین میزان میرساند. ما همواره در ملغمهای از وسواسها، خطاها، افراط و تفریطها شناور هستیم.
جسیکا شوارتز در این اثر، تیپهای شخصیتی را که در بازار بورس جولان میدهند را بهخوبی تصویر میکشد. حریصها، سفتهبازها، مدیران خودشیفته، متملقها و سودا گرانی که با طناب پاداشهای نجومی در چاه ورشکستگی سقوط میکنند، قمار بازها، وسواسیها و کنترلگرهای افراطی که توهم در دست گرفتن بازار را دارند را مورد تحلیل قرار میدهد. او از یک دندهها در بازار بورس میگوید و چگونگی رفتار وشیوه تحلیل و استدلال خوش خیالها، خوشباورها، ترسوها و عاشقپیشهها را روایت میکند.
همچنین تاثیرگذاری مکانیسمهای مغزی در تصمیمگیریهای تجاری را شرح میدهد. این که:
«چگونه دانیل کانمن و آموز تورسکی، اقتصاددان های رفتاری، از عملکرد مغز بدوی انسان در دنیای اقتصاد امروز میگویند یا در «نظریه چشم انداز» به این نتیجه رسیدهاند، ما سود و زیان را به یک اندازه ارزیابی نمیکنیم بلکه در ارزیابی یک مبلغ یکسان، زیان را در حدود دو و نیم برابر سود احساس کرده و این موضوع بر تصمیمگیریهای ما تاثیر خواهد گذاشت.»
علاوه بر این، انکار واقعیت، اعتماد به مدلهای آشنا و سنتی، پناه بردن به تفکرات قالبی، نپذیرفتن مسئولیت انتخابها، سردرگمی در انتخابهایی که از سر حرص، طمع و ترس انجام میدهیم، گیر افتادن در تله تصمیمهای جمعی و همنوایی، نوسان مواد شمیایی مغز که مشابه آن را میتوان در رفتارهایی ماندن عشق و اعتیاد مشاهده کرد و بالا رفتن هورمونهای مردانه از عواملی است که جسیکا شوارتز در تفسیر روانشناسانه اقتصاد بورس به آن ها میپردازد و میتواند راهگشای موثری در رونق بخشیدن به کسب وکار بهتر و به دست آوردن امنیت اقتصادی باشد.
مریم بهریان- کارشناس ارشد روانشناسی
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=530