«استقلالی هستی یا پرسپولیسی»
هر بار که مسابقه دو تیم استقلال و پرسپولیس یا شهرآورد پایتخت برگزار میشود گروه زیادی از طرفداران این دو تیم به شور میافتند از رجزخوانیهای پیش از مسابقه گرفته تا سوت زدنها و هو کردنهای حین فوتبال و بالاخره جشن و پایکوبی هواداران تیم برنده پس از مسابقه با شکل و شمایلی کلیشهای در هر بار دربی پایتخت تکرار میشود، بسته به اینکه کدام تیم برده باشد، پس از دربی گروهی با شالهای آبی یا قرمز به خیابان ها میریزند، بوق میزنند و شلوغ میکنند. بخش زیادی از این پایکوبان خیابانی نه به شکل حرفهای فوتبالیست هستند و نه حتی به شکل منظم ورزشکارند بسیاری از آن ها هم جوانانی هستند که در حوزههای شغلی، اقتصادی و حتی عاطفی دچار مشکلات عدیدهای هستند که پیروزی هیچ کدام از این تیمها هیچ کمکی به حل مشکلات آنها و بهبود کیفیت زندگیشان نمیکند پس این همه شور و شعف چه دلیلی دارد؟
اول – «آکسل هونت» (Axel Honneth) فیلسوف آلمانی و استاد دانشگاه فرانکفورت میگوید یکی از دلایل هر رابطه اجتماعی تلاش برای «بازشناسی هویت» است، انسان با عضویت در گروههای اجتماعی علاوه بر این که در جستجوی دریافت حمایت است در جستجوی «کسب هویت» (Recognition) نیز هست. برای کسی که نتوانسته است از طریق کار موثر، هویت اجتماعی خود را به اثبات برساند استقلالی یا پرسپولیسی بودن تلاشی است برای اثبات وجود و هویتش به خودش و دیگران. در یادداشت دیگری با عنوان «خالکوبی، خودزنی، هویت» به شیوه دیگری از کسب هویت از طریق حکاکی نمادها بر بدن پرداختهام.
دوم – «کارن هورنای» روانکاو آلمانی اعتقاد دارد که «نظام تفاخر اجتماعی» یک تصویر ایدهآل ایجاد میکند که مردم آن جامعه تلاش میکنند به آن نزدیک شوند، این تصویر که توسط رسانهها ترویج میشود نمونهای از قدرت، ثروت و شهرت است. پوشش خبری مستمر راجع به جزئیات زندگی ستارههای فوتبال و سینما و بزرگنمایی جایگاه مقامات سیاسی باعث میشود که ما برای شبیه شدن به آنها تلاش کنیم و نسبت به آنها ترکیبی از احساسات ستایش و حسادت را داشته باشیم.
از آنجا که رسیدن به این جایگاه برای اغلب مردم ناممکن است، این مردم تبدیل به پرستشگران پرتعارض سوپر استارهای موسیقی، سینما، ورزش و سیاست میشوند. این پرستشگران از طرفی دچار از «خودبیگانگی» میشوند و ارتباطشان با تواناییها، استعدادها، ضعفها و شرایط واقعی زندگیشان کمرنگ میشود و از سویی با راه افتادن به دنبال این بتهای بازاری، احساس «تقرب و تشبه» به آنها میکنند.
چنین مردمی برای پیروزی بتهای رسانهای چنان دست افشان و پایکوبان میشوند که گویی سهمی از آن پیروزی به اینها خواهد رسید. در واقع این هواداران زندگی ایدهآل خود را از طریق وکلایشان انجام میدهند و از قدرت و درخشش و شکوه سوپر استارهایی که به وکالت از اینها زندگی میکنند لذت میبرند. وصفالعیش، نصفالعیش.
پیش از این در یادداشت «نظام تفاخر» راجع به نظریه کارن هورنای نوشتهام و در یادداشت «بتهای خودفروش و بتپرستان خیانتکار» نیز راجع به احساسات متعارض هواداران سوپر استارها به تفصیل نوشتهام.
در فیلم سینمایی «Fifteen Million Merits» از مجموعه آینه سیاه، ساخته «چارلی بروکر» به شکلی نمادین تصویری از این بتسازی رسانهای و نظام تفاخر نمایش داده شده است.
دکتر محمدرضا سرگلزایی ـ روانپزشک
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=195