نام کتاب: اصول نظری و شیوهٔ روانشناسی تحلیلی یونگ
نویسنده: کارل گوستاو یونگ
ترجمه: دکتر فرزین رضاعی
انتشارات: ارجمند – چاپ پنجم – ۱۳۹۲
«کارل گوستاو یونگ» در زمرهٔ اندیشمندانی است که بحثهای مخالف و موافق زیادی درباره آثار و اندیشههای وی صورت گرفته و میگیرد. امّا اگر به این باور داشته باشیم که اکثر نگاهها و رویکردها به جهان «حقیقتی» – هر چند کوچک – را درون خودشان نهفتهاند میتوانیم خیلی از دیدگاهها را با قبول انتقادات وارده به آن مورد بررسی قرار دهیم و آن حقیقت هر چند کوچک امّا بعضی وقتها بسیار مهم و مؤثر را از آن بیرون بکشیم.
همانطور که یونگ هم از دیدگاههای مختلف بهره میبرده و بعضی بیمارانش را به روش «آدلری» و بعضی را به روش «فرویدی» و… درمان میکرده است و تعصّبی به روش خاصی نداشته است.
کتاب «اصول نظری و شیوه روانشناسی تحلیلی یونگ» یکی از بهترین کتابهایی است که برای آشنایی با نظریات و دیدگاههای یونگ میتوان پیشنهاد کرد که بر اساس پنج سخنرانی که یونگ در سال ۱۹۳۵ برای حدود دویست پزشک در «کلینیک تاوی استوک» Tavistock clinic ایراد کرد نوشته شده است.
شیوهٔ کار به این صورت بوده است که ابتدا یونگ سخنرانی خود را در مورد بخصوصی ایراد میکرد و سپس حضّار سؤالات خود را میپرسیدند و یونگ پاسخ میداد. و به نظر من این یکی از نکات مثبت این کتاب هست، چون یکی از مشکلات کسانی که آثار یونگ را مطالعه میکنند مشاهدهٔ ابهامهای زیاد و بعضی اوقات بحثهای ضدّ و نقیض در آثار وی است و برخی از این پرسشها و پاسخهایی که یونگ به آنها در این سلسله سخنرانیها میدهد میتواند این ابهامات را از بین برده یا روشنتر کند.
مورد دیگر در این سخنرانیها این است که در دورانی ایراد میشود که نظریات فروید نفوذ بسیاری داشته و پرسشهایی که حضّار در مورد تفاوت نظریه یونگ و فروید میپرسیدند نیز توجه من را جلب کرد.
در انتها مایلم به دو نکته در مورد درمان به روش یونگ اشاره کنم:
اوّل این که در درمان با کمک مفروضههای یونگی بایستی به روش یونگ به عنوان یک «نقشه راه کلّی» نگاه کرد و بر اساس آن نقشه راه کلّی که یونگ پایهگذاری کرده جلو رفت (کاری که شاید برخی نو یونگیها سعی در انجام آن داشتهاند) در رویکرد یونگی به درمان، مفاهیم مهمتر ار تکنیکها هستند، لذا یک درمانگر با گرایش یونگی ضروری است که تکنیکهای ایجاد تغییر را از رویکردهایی همچون رفتاردرمانی و گشتالتتراپی آموخته باشد، آموزههای یونگ به تنهایی برای درمانگر شدن کافی نیستند.
دوّم این که برای این که این نقشهٔ راه به خوبی پیاده شود بهتر است که درمانگر یونگی دارای «تیپ شخصیتی کلنگر» باشد یعنی کارکرد روانی غالب او شمّی – شهودی باشد، چرا که کسانی که دارای این تیپ شخصیتی هستند بهتر میتوانند به روش یونگ اجزاء داستانها و روایتهای مراجع خود را با الگوهای کلّی (که یونگ آنها را آرکهتایپ مینامد) تطبیق دهند و جایگاه مراجع را در «نقشهٔ راه» بیابند.
علی محمدی _دانشجوی دکتری روانشناسی
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=453
ادامه خواندن