نام کتاب: انقلاب در قرن بیستویکم
نویسنده: کریس هارمن
مترجم: مزدک دانشور
ناشر: نشر ثالث
«کارل مارکس»، در خط اول «مانیفستِ کمونیست» مینویسد، تاریخ تمام جوامع تا کنون، تاریخ مبارزه طبقاتی است. طبقه کارگر، اکثریت جامعه را میسازد و از این توانایی برخوردار است که نظام های مخرب و آسیبزا را دگرگون و متزلزل سازد.
بسیاری از نظریهپردازان و جامعهشناسان معاصر، زمانه کنونی را عصر «سلطه بر جهان»، «چیرگی بر طبیعت» و «تسخیر انسان» مینامند. دورهای که ساختارها و حتی طبقات اجتماعی رو به دگرگونی و تغییر است و جهان بهدست معدود نخبگان جنگطلبی که تعیینگر سرنوشت و تقدیر انسانها هستند اداره میشود.
اَبرثروتمندانی که توانمندی اقتصادیشان به آنها قدرت سیاسی عظیمی بخشیده است، افرادی که تصمیم میگیرند چه چیزی تولید شود، کجا اینکار صورت گیرد، چه کسی سرکار خواهد آمد و چه کسی محکوم به دستوپا زدن در فقر خواهد بود. از اینرو انسان امروز همواره با این پرسشها و تردیدها مواجه میشود، با توجه به قدرت جنونآمیز میلیاردهای جنگافروز و شادکام از انباشت سلاح و سرمایه، آیا میتوان به تغییر و دگرگونی در قرن بیست و یکم امید داشت؟
«کریس هارمن» در کتاب «انقلاب در قرن بیستویکم» با تبیین گامبهگام مسائل حاکم بر انقلابها، موانع دستیابی به دگرگونی و راههای برونرفت را تبیین کرده و با استناد به نمونههای عینی ایستادگیهای برخاسته از تودهها، امید به زندگی بهتر در جهان آشفته کنونی را برای خوانندگان خود ترسیم میکند. «انقلاب در قرن بیستویکم» بر تکرار و وقوع انقلابهای مردمی در عصر حاضر تاکید میکند و حاصل سه دهه مطالعه و تحقیق بدون وقفه نویسنده در باب تحولات انقلابها در جوامع مختلف است.
این روزنامهنگار و فعال سیاسی از ضرورت انقلاب شروع میکند و در ادامه به مباحثی از این دست میپردازد:
- انقلابها را چه کسانی راهاندازی میکنند؟
- مجلس و پارلمان در شکلگیری انقلابها چه نقشی دارند؟
- اعمال قدرت دموکراتیک طبقه کارگر
- تغییر ساختار طبقه کارگر در قرن ۲۱ چگونه خواهدبود؟
- گذر از وضعیت تسلیم و عبور از «سلطهجویی بورژوایی» طبقه حاکم
- نقش تودهها در دگرگونی و تحلیل روانشناختی انسان در به سرانجام رسیدن انقلابها
در پایان نیز با کوفتن بر دروازه تاریخ، این نوید را به مخاطبانش میدهد که در عصر امروز هم میتوان به تغییر امید داشت تا همانگونه که مارکس میگوید:
«موش کور تاریخ» زیرِ زمین را بکاود و ناگاه سر از سطح حوادث برآورد و با ظهورش ستونهای بهظاهر استوار را متزلزل کند.
.
درست مثل اتفاقی که در دهه ۱۹۹۰ در «بولیوی» رخ داد و نشان داد که چگونه در نقطهای که امیدی به مقاومت و تغییر نبود، مبارزه جمعی موفقیتآمیز، الهامبخش دیگران شد و به تولد دوبارهی فضیلتهای فراموششده همبستگی و سرکشی منجر گشت. آنچه کتاب «کریس هارمن» را از بسیاری از آثار همتراز خود متمایز می کند، استفاده از گفتمانی غیرتخصصی به زبان توده مردم و بهکار گرفتن نمونههای عینی و ملموس تاریخی است .
همچنین در عصری که هر روز از اصحاب رسانه و متخصصان حوزههای گوناگون این پیام دریافت میشود که امکان یک انقلاب سازنده وجود ندارد، هارمن، افراد را متوجه نشانههای نیاز به دگرگونی و ایستادگی در روزمرگیهای زندگی و اهمیت توجه به آن میکند.
او مینویسد، صدای انقلاب را میشود از میان مردمی شنید که هر روز با چهرههای عبوس، بهسمت ایستگاه اتوبوس در حال حرکت هستند، یا در ترافیک گیر کردهاند و با بدیهی فرضکردن الگوهای زندگی تحمیلشده بردهداری مدرن، برای درآمدهای ناچیز جان میکنند.
نیاز به دگرگونی را میتوانیم در معادن زغالسنگ متروک، کوههای زباله، ماندابهای راکد، زمینهای چاکچاک، خاکهای پر از مواد سمی که محصول ِبربریت جنگافروزهای مدرن و سیاستهای انباشت ثروت است، پیدا کنیم و آنرا جدی بگیریم. نویسنده کتاب، دیدگاهی خوشبینانه به امکان تغییر در قرن ۲۱ دارد و زمانه حاضر را عصر محققشدن نیاز انسان به «برابریطلبی فطری» و «جمعگرایی» میداند.
«کریس هارمن» به برپایی جهانی فارغ از نظامهای سلسهمراتبی و دور از تبعیض نژادی و جنسیتی و فقر و جنگ و سرکوب، امید دارد و معتقد است با همبستگی و مقاومت میتوان در نظامهای شکلگرفته بر اساس نیازهای همه انسانها زندگی کرد و به زیستن در جامعهای که بر پایه نیازمندیها و باورهای عده محدودی شکل گرفته است، «نه» گفت.
مریم بهریان – دانشجوی دکترای روان شناسی
.
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=574