نام کتاب: اگر عشق را یارای تفکر بود
نویسنده: دکتر آلون گراچ
مترجم: عنبر صدیقی
ناشر: طرحواره-1399
اگر از منظر زیستشناسی نگاه کنیم زندگی عاشقانه محصولی است از دو غریزهی دلبستگی و غریهی جنسی. اما اگر گامی جلوتر برویم و نگاهی زیستی-روانی-اجتماعی داشته باشیم میبینیم که غرایز، پدیدههایی جامد و استاتیک نیستند بلکه پویا و سیّال هستند و از محیط و روابط تأثیر میپذیرند.
بنابراین زندگی عاشقانه همانقدر که محصول هورمونها، فرمونها و نوروترانسیمترهاست محصول داستانها، اشعار و فیلمها نیز هست. غریزهها همچون سه رنگ اصلی هستند که تحتتأثیر فرمها و قالبهای فرهنگی با هم ترکیب میشوند و بینهایت رنگ مرکّب و متنوّع را میسازند؛ بنابراین تجربه عاشقانه همانند هر تجربه انسانی دارای یک دوگانگی است. از سویی فرایندی زیستشناختی و همهگیر دارد که آن را قابل شناسایی و طبقهبندی میکند و از سوی دیگر ترکیبی یگانه و منحصربهفرد دارد که باعث میشود در مقابل هر نوع طبقهبندی و قضاوت مقاومت کند و تنها از منظر پدیدارشناسی قابل توصیف و روایت باشد.
همین دوگانگی در تجربه انسانی باعث میشود که روانشناسی نیز گفتمانی دوگانه داشته باشد، از سویی روانشناسی علمی را داریم که تلاش میکند بر پایه دانش زیستشناسی و متودولوژی علمی به طبقهبندی پدیدهها بپردازد و از سوی دیگر روانکاوی و روانشناسی وجودی را داریم که تلاش میکنند پدیدههای یگانه و منحصر به فرد انسانی را در قالب روایت توصیف کنند و از تشخیص و طبقهبندی بپرهیزند.
نویسنده کتاب حاضر (که خود تحصیلات روانشناسی و تجربة کار بالینی دارد) تلاش کرده است بین این دوگانگی بندبازی کند، از سویی طبقهبندی شفاف و توصیههای عملی ارائه دهد و از سوی دیگر به تنوع و دگرگونی تجربه عاشقانه توجه داشته باشد و به سراغ اسطورهها و قصهها برود. به عقیده من خواننده چنین اثری نیز باید موفق به شرکت در این بندبازی شود، گاهی در داستانها غرق شود و در تجربه قهرمانِ عاشق قصه شریک شود و گاهی خود را از قصه بیرون بکشد و به عشق، همچون پدیدهای عینی و قابل طبقهبندی نگاه کند.
دکتر محمدرضا سرگلزایی ـ روانپزشک
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=9186