پِرلز در ابتدا شیفته مکتبِ روانکاوی فروید بود، بی اعتنایی فروید به وی در جلسه اولین کنگره جهانی روانکاوی باعث شد او به انشعاب راهِ خود فکر کند، بنابراین مشی اساسی رویکرد پرلز، (گشتالت تراپی) همان مشی آنالیتیک بود. اما او متدولوژی فعالی را برگزید و جلسات او با تکنیکهایی همراه بودند که فضای سایکودراماتیک ایجاد میکردند.
مثال:
زن و شوهری نزد پرلز آمدند، شوهر مکرراً از دخالت نابجای مادرزنش که منجر به اختلاف بین او و همسرش میشد شکایت میکرد و زن نیز سعی در دفاع از مادرش داشت. پرلز بدون اینکه چیزی بگوید از جا برخاست، کتِ خود را روی دوش خانم انداخت و مبل خودش را بین زن و مرد جاداد!
مرد پس از چند لحظه که شگفتزده به این صحنه نگاه کرد پرلز را از میان خودش و همسرش بلند کرد و کت او را از روی دوش همسرش برداشت. پرلز در این لحظه لب به سخن گشود: چرا به جای نق زدن با مادر زنت این گونه برخورد نمیکنی؟!
هدف پرلز در این شبه نمایش این بود که از مرد بخواهد الگوی passive- aggressive خود را رها کند و الگوی فعالتری را امتحان کند.
آلفرد آدلر
گرچه آدلر از اوّلین همکاران فروید بود اما اولین فردی هم بود که از فروید جدا شد. آدلر در عمل پایهگذار رویکرد شناختی رفتاری بود، زیرا او به بیماران خود آموزش میداد، الگوی آموزگارانه داشت، توصیه رفتاری میکرد و تکلیفِ خانگی میداد.
از ابداعات آدلر روش combined therapy بود که او و یکی از همکارانش به طور جداگانه بیماری را میدیدند و سپس درجلسه مشترکی در حضور مراجع درباره فرمولاسیون سبب شناختی و روش درمانی با هم بحث میکردند. بنابراین در رویکرد آدلری، بیمار به درمانگر بهعنوان یک مرجع قدرت نمینگرد، بلکه به عنوان یک معلم و همفکر نگاه میکند.
راجرز
راجرز که یک دوره آموزش کشیش بودن را گذرانده بود، مکتب فکری خود را بر اساس عشق مسیحی بنیان گذارد. او اعتقاد داشت، تنها کار و بهترین کاری که روان درمانگر قرار است انجام دهد، ارائه پذیرش بیقید و شرط است که او آن را unconditioned love نامید.
مثال:
در یک جلسه درمانی، مراجع راجرز در پاسخ به سوال راجرز سکوت کرد. راجرز منتظر ماند، مراجع سخنی بر زبان نیاورد. راجرز فکر کرد دوباره پرسیدن سوال و فشار روی مراجع برای پاسخ دادن به معنی عدم پذیرش میل او به سکوت است. بنابراین راجرز در تمام طول جلسه (بیش از یک ساعت!) در سکوت در کنار مراجع نشست و هیچیک چیزی نگفتند!
در فیلم ویل هانتینگ نابغه، روان درمانگر (رابین ویلیامز) در جلسهای که در سکوت مقابل ویل مینشیند تا زمان جلسه تمام شود، راجرزی رفتار میکند، در جلسهای که او را به چالش میکشد که پشت کتابها پنهان میشود و با افراد سطح پایین اجتماع رفت و آمد میکند تا حقارت خود را پنهان کند، آدلری رفتار میکند و در جلسه آخر که مکرراً به ویل میگوید: تقصیرِ تو نبود به شیوهِ پرلز رفتار میکند.
دکتر محمدرضا سرگلزایی_ روانپزشک
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=43