«یکی بود، یکی نبود»
به اعداد اعتماد کنیم
پس از ماجرای تأسفآور سوءاستفاده جنسی از دانشآموزان در یک دبیرستان تهران سرتیتر صفحة اوّل دو روزنامه توجه مرا بهخود جلب کرد. یک روزنامه، کوتاهی در گزینش و آزاد گذاشتن فضای مجازی را عامل چنین حادثهای دانستهبود، در حالیکه روزنامه دیگر، فقدان آموزش مسائل جنسی را علت چنین حادثهای شمردهبود.
بهعبارت دیگر، یک تحلیلگر خواستار سفت و سختگرفتن فضای فرهنگی شدهبود و تحلیلگر دیگر خواستار باز شدن فضای فرهنگی؛ دو تحلیل کاملا متفاوت و دو تجویز کاملاً متضاد. حالا تکلیف ما چیست؟
آیا باید فضای فرهنگی کشور را «نظامی – امنیتی» کنیم یا باید مدیریت فرهنگی را به سمت تساهل و تسامح برانیم؟
اگر قرار بر «تاس ریختن» باشد، این «حرکت پاندولی» ادامه خواهد یافت. بسته به این که «چه کسی» تاس بریزد یک روز این طرفی میشویم و یک روز آن طرفی!
یک گروه به فیلم سینمایی مجوز میدهند، گروه دیگر جلوی اکران آن فیلم را میگیرند! این طرفیها اجازه برگزاری کنسرت صادر میکنند، آن طرفیها کنسرت را تعطیل میکنند!
آیا نمیشود بهجای تاس ریختن چرتکه بیندازیم؟! مُراد من از چرتکه انداختن، رجوع به آمار است. ارزیابی آماری میتواند جایگزین نظریهپردازی فاقد مبنای علمی شود.
کار دشواری نیست که جرایم جنسی را در کشورهایی که فضای فرهنگی بستهای دارند با کشورهایی که فضای فرهنگی بازی دارند مقایسه کنیم. حتی آسانتر از آن، میتوانیم این مقایسه را در دو استان کشورمان هم انجام دهیم.
چند سال پیش یکی از روزنامهها از قول معاون اجتماعی نیروی انتظامی نوشته بود بالاترین آمار «جرایم جنسی» در استان قم وجود دارد.
من نمیدانم این نقلقول تا چه اندازه دقت و صحت داشت ولی اگر هنوز هم استانهایی که فضای بستهتری دارند آمار بالاتری از جرائم جنسی داشته باشند هر تحلیلگر منصف و دلسوزی نتیجه خواهد گرفت که محدودیتهای بیشتر، فضای زندگی ما را امنتر نخواهند کرد.
یکی از معضلات جامعه ما این است که اطلاعات و آمار صحیح در اختیار کارشناسان و تحلیلگران قرار نمیگیرد. من بهعنوان یک روانپزشک مستقل نمیتوانم به آمار اعتیاد، اقدام به خودکشی و انحرافات جنسی در کشورم دسترسی داشتهباشم. نه الگوی زمانی این معضلات را دارم، نه توزیع جغرافیایی آن را؛ با این وضع چگونه میتوانم تحلیل سببشناسی درستی داشتهباشم؟!
متأسفانه بسیاری از آمارهای فرهنگی، امنیتی انگاشته میشوند. در چنین شرایطی تحلیلگران نیز کاری جز «بازتولید سوگیریهایشان» نمیتوانند انجام دهند. هر کدام از تحلیلگران، با تکیه بر سوگیریهای خود نقطهنظری میدهد که نه بر مبنای حساب و کتاب آماری بلکه بر مبنای عواطف و عادات فکری است.
اگر این آمار درست باشد که در چهل سال گذشته که جمعیت ایران دوبرابر شده است جمعیت زندانیان ایران ده برابر شده است و آمار مرگ و میر اعتیاد بیست برابر شده است و در حال حاضر آمار پروندههای قضایی ایران دو برابر پروندههای قضایی هندوستان (با جمعیت دوازده برابر ایران) است مدتهاست که زنگ خطر به صدا در آمده است.
ما باید به جای قصهها به اعداد اعتماد کنیم.
ما باید به جای قصهها به اعداد اعتماد کنیم.
دکترمحمدرضا سرگلزایی ـ روانپزشک
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=519