بیخوابی
همه پزشکان بارها با مراجعانی مواجه شدهاند که از بیخوابی شکایت میکنند. اغلب این افراد، ناآگاهانه تصور میکنند که تنها با گفتن این که دچار بیخوابی هستند پزشک باید برای آن ها یک دارو (به تصور آنها قرص خواب) تجویز کند ولی پزشکان میدانند که بیخوابی یک بیماری با یک داروی مشخص نیست بلکه بیخوابی فقط یک علامت است که باید علت آن را کشف شود و مورد درمان قرار گیرد.
بعضی افرادی که از بیخوابی شاکی هستند در واقع دچار بیخوابی نیستند بلکه ممکن است به صورت طبیعی کمخواب باشند. بدین معنی که حداکثر با روزی 6 ساعت خواب کاملأ سرحال هستند، در حالی که افراد پر خواب خود را نیازمند روزی حداقل 9 ساعت خواب میبینند. طبیعی است که اگر دو نفر که با هم زندگی میکنند- مثل یک زوج- یک نفرشان پرخواب و دیگری کمخواب باشد، فرد کمخواب ممکن است احساس کند که دچار بیخوابی بیمارگونه است چون با توجه به نیاز کمتر به خواب، نمیتواند در ساعات خاموش شدن چراغ به خواب رود و بسیار زودتر از هم اطاقیاش نیز از خواب بیدار میشود. یکی از مثالهای کمخوابی طبیعی کمخوابی مرتبط با بالا رفتن سن است، بنابراین یک فرد سالمند نباید با مقایسه ساعت خواب خود با فرزندش خود را دچار بیخوابی بداند یا برعکس فرزندش را تنبل و پرخواب بنامد.
در برخی از موارد بیخوابی علامتی از یک بیماری جسمی است مثلأ بیمار دچار آرتروز و کمردرد مزمن ممکن است به دلیل درد (که معمولاً به هنگام خواب بیشتر خود را نشان میدهد) دچار بیخوابی هم باشد. بعضی از بیماران قلبی به هنگام دراز کشیدن یا به خواب رفتن دچار تنگی نفس میشوند، طبیعی است که این بیماران خواب راحتی نداشته باشند.
در چنین مواردی برای درمان بیخوابی باید بیماری زمینهای درمان شود. در بسیاری از این بیماران مصرف داروهای خواب آور نه تنها مفید نیست که ممکن است عوارضی نیز داشته باشد مثلأ در یک بیمار که به دلیل بیماریهای تنفسی از خواب میپرد استفاده از داروهای خواب آور ممکن است باعث افت بیش از پیش عملکرد تنفسی شود و موجب خفگی بیمار شود.
در اکثر بیماریهای روانپزشکی نیز خواب مختل میشود. مثلا بیماران افسرده اغلب دچار بیخوابی میشوند، ساعتها پیش از دیگران بیدار میشوند و تا صبح، ساعتها در بستر خود رنج میکشند. بیشتر بیماران مضطرب نیز دچار بیخوابی هستند. تشویش و دلواپسی باعث میشود که این بیماران ساعتها در بستر جا بهجا شوند اما به خواب نروند. بیمارانی که دچار اشکالات شناختی مغزی مثل دمانس هستند نیز خواب کمتری نسبت به افراد سالم دارند و در بیماران دچار «مانیا» و «اسکیزوفرنی» نیز بیمار کمتر از دیگران میخوابد.
در بسیاری از بیماران ممکن است بیخوابی اولین شکایت باشد و تنها وقتی روانپزشک یک صحبت مفصَل با بیمار کرد مشخص میشود که بیمار مثلأ دچار «افسردگی اساسی» یا «اضطراب منتشر» است. در گروهی از بیماران بیخوابی ناشی از مشکلات تنفسی وابسته به خواب است. این بیماران در خواب دچار وقفه تنفسی یا آپنه میشوند و در نتیجه کمبود هوای تنفسی یا در نتیجه تقلایی که برای رفع آپنه میکنند از خواب میپرند.
این روال در خواب این افراد مرتب تکرار میشود، در نتیجه این بیماران به محض این که به خواب میروند از خواب میپرند و در حالی که سراسر شب را در رختخواب خود بودهاند و به کمخوابی هم مبتلا نیستند در تمام شب خواب عمیقی نداشتهاند. خیلی از بیماران ممکن است این تقلاهای شبانه را به خاطر نیاورند و تنها صبح هنگامی که بیدار میشوند، دچار خستگی و سردرد هستند.
تعدادی از این بیماران افراد چاقی هستند که با کاهش وزن مشکلشان حل میشود ولی برای برخی از این بیماران روشهای درمانی پیچیدهتری مورد نیاز است که توسط متخصصان گوش و حلق و بینی انجام میشوند.
بعضی از افراد هم به محض این که به خواب میروند دچار انقباضات عضلانی محکمی در پاهایشان میشوند و از خواب میپرند. این بیماران هم ممکن است خاطرهای از وقایع شبانه به یاد نیاورند و تنها همبسترشان بتواند در مورد پرشهای مکرر پای آن ها شرح حال راهنمایی کنندهای به روانپزشک بدهد. در تعدادی از بیماران به جای پرش عضلات پا، مور مور شدن شدیدی رخ میدهد که بیمار ناچار از جا به جا کردن پاهایش میشود و درنتیجه خواب او آشفته میشود .
بعضی از بیماران در مجموع، مقدار خواب طبیعی دارند اما مشکلشان این است که ریتم خواب شبانه روزی متفاوتی دارند. فرض کنید که به جای این که 12 شب خواب آلوده شوند و ساعت 7 صبح سرحال از خواب بیدار شوند، ریتم خواب شان از ساعت 3 شب شروع میشود و تا ساعت 10 صبح طول میکشد. در نتیجه با توجه به ساعت کاری معمول، این افراد که سعی میکنند زودتر بخوابند تا صبح بتوانند زودتر بیدار شوند 3-2 ساعت در رختخواب با بیخوابی در جدالند و صبح نیز خواب آلوده و کسل از خواب بیدار میشوند .
بنابراین وقتی فردی دچار بیخوابی است روانپزشک بررسی دقیقی انجام میدهد و براساس تشخیص علت بیخوابی تصمیم میگیرد و درمان میکند.
گاهی بیخوابی علل سادهتری دارد. مثلأ بعضی افراد داروهایی میخورند که ایجاد بیخوابی میکنند و آن ها اطلاع ندارند که بیخوابیشان در اثر مصرف داروهاست. برای مثال بعضی داروهای ضد فشار خون، داروهای ضد آسم، داروهای ضد صرع، قرص های ضد بارداری، ترکیبات تیروئید و داروهای ضد افسردگی جدید ایجاد آشفتگی در خواب میکنند، به ویژه وقتی این داروها بلافاصله قبل از خواب مصرف شوند احتمال این عارضه بیشتر است.
بعضی بیماران مدت ها از داروهایی استفاده کردهاند که یکی اثرات جانبی آن ها خواص خواب آوری بوده است و وقتی که به طور ناگهانی این داروها را قطع کردهاند دچار «بیخوابی برگشتی» شدهاند.
یکی از موادی که ایجاد بیخوابی می کند کافئین است که در چای، قهوه، چای سبز، نوشابههای گازدار و شکلات مقادیر زیادی از آن وجود دارد. مصرف این مواد یکی دو ساعت قبل از خواب ممکن است علت بیخوابی باشد. بنابراین خیلی از افرادی که عادت دارند شب هنگام چای بنوشند، ممکن است نتوانند در ساعتی که مورد نظرشان است به خواب روند. این افراد با حذف نوشیدن چای شبانه خواهند توانست در ساعت مطلوب به خواب روند.
در مواردی نیز بیخوابی ناشی از عدم رعایت بهداشت خواب است و رعایت اصول بهداشت خواب به رفع آن کمک میکند. برخی از اصول بهداشت خواب بدین شرح هستند:
1- از محل خوابتان فقط برای خوابیدن استفاده کنید تا نسبت به آن محل، حالت شرطی برایتان به وجود آید بنابراین تلویزیون نگاه کردن و «چت کردن» (گفتگوی پیامکی یا اینترنتی) در رختخواب را کنار بگذارید.
2- قبل از خواب از مصرف هر نوع دارویی که بیخوابی میآورد و نیز مواد غذایی ایجاد کننده بیخوابی مثل چای و قهوه خودداری کنید. از طرفی مواد غذایی حاوی «تریپتوفان» مثل عسل، گردو، بادام، موز، کلم بروکلی و سویا کیفیت خواب را بهتر میکنند.
3- تحریکات فکری قبل از خواب ایجاد بیخوابی می کنند. طبیعی است که پس از تماشای یک فیلم هیجان انگیز و پرحادثه یا یک فیلم پورنوگرافیک خوابتان نبرد. مطالعه و موزیک آرام را میتوان جانشین تماشای فیلم کرد. یکی از افرادی که شاکی از این بود که مدتی است دچار بیخوابی است و یکی دو ساعت طول میکشد تا خوابش ببرد هر شب چند ساعت را به تماشای فیلمهای مهیج گذرانده بود. طبیعی است که تحریک شدید نوری و صوتی از یک طرف و تحریک هیجانی و عاطفی از طرف دیگر باعث میشود که سیستم «آماده باش» بدن فعال شود. بدیهی است که پس از این که سیستم «بیدار باش» بدن را به حداکثر فعالیت رساندهایم، نمی توان انتظار خواب را از بدن داشت.
4- برنامه فعالیت بدنی و ورزشی منظم، حمام گرم قبل از خواب (که دمای بدن را بالا ببرد) و روشهای آرام سازی عضلانی (ریلکسیشن) نیز باعث بهبود وضع خواب میشوند.
5- سیگار کشیدن و استفاده از موادی مثل الکل و حشیش نیز باعث آشفتگی خواب میشوند لذا ترک برنامهریزی شده این مواد نیز باعث بهبود وضع خواب میشود.
بنابراین برای درمان بیخوابی باید بررسی کاملی توسط پزشک به عمل آید و پس از تشخیص علت بیخوابی، درمان خاص آن مسأله طرحریزی شود. از هیچ پزشکی انتظار نداشته باشید که بلافاصله پس از شنیدن شکایت شما از بیخوابی دست به قلم ببرد و قرص خواب آور تجویز کند، چنین کاری به ضرر شماست.
دکتر محمدرضاسرگلزایی _ روانپزشک
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=219