تاریخ و اسطوره
تاریخ به ما میگوید که چه وقایعی در جهان عینی (جهان قابل لمس و رؤیت) رخ دادهاند، اسطوره به ما میگوید که چه وقایعی در جهان ذهنی (جهان قابل تصور و تخیل) رخ دادهاند.
تاریخ از امکانات بالفعل میگوید، اسطوره از امکانات بالقوه. تاریخ به ما واقع بینی میدهد، اسطوره به ما آرمان و امید میدهد.
در فضای اجتماعی تاریخ مفیدتر از اسطوره است، در فضای روانی اسطوره کاربردیتر از تاریخ است. اشتباه گرفتن تاریخ و اسطوره باعث می شود ما ارزیابی درستی از جهان نداشته باشیم.
به سراغ مردم جامعه بروید. یک حجم نمونه تصادفی انتخاب کنید و از آن ها راجع به ده واقعه مهم تاریخ معاصر سؤال کنید. آن گاه از آن ها راجع به ده حکایت اسطورهای بپرسید. خواهید دید که برای اغلب مردم جامعه ما حکایتهای اسطورهای (شکافته شدن دریا، زنده شدن مرده و …) ملموس تر و واقعی تر از وقایع تاریخی (جنگ های ایران و روسیه، انقلاب مشروطه و … ) هستند. می دانید چرا؟
چون در نظام آموزشی رسمی کشور ما (آموزش و پرورش – صدا و سیما) اسطوره پررنگ تر از تاریخ ارائه میشود و از آن بدتر این که اسطوره جایگزین تاریخ میشود. چنین جامعهای نمیتواند ارزیابی درستی از جهان پیرامون خود داشته باشد، گیج و سردرگم است، گاهی عصبانی است گاهی دلسرد، گاهی سرخوش از خیال، گاهی مأیوس از واقعیت!
دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=11214