ویل هانتینگ خوب (ویل هانتینگ نابغه) (انگلیسی: Good Will Hunting) فیلم درامی از کارگردان آمریکایی گاس ون سنت است که در سال ۱۹۹۷ ساخته شد. فیلمنامه فیلم نوشت مشترک مت دیمون، بن افلک است که به همراه رابین ویلیامز، استلان اسکارشگورد و مینی درایور از بازیگران اصلی آن هم بودهاند.
تحلیل فیلم ویل هانتینگ خوب (ویل هانتینگ نابغه) (Good Will Hunting)
لورنس بندر تهیهکننده و سو آرمسترانگ، جاناتان گوردون، باب وینشتین و هاروی وینشتین تهیهکنندگان اجرایی فیلم ویل هانتینگ نابغه بودهاند. ژان یوس اسکافیر مدیر فیلمبرداری، ملیسا استوارت طراح تولید، جیمز مکآتیر کارگردان هنری، یارو دیک طراح صحنه و بئاتریکس آرونا پاستور طراح لباس و کری باردن، بیلی هاپکینز و سوزان اسمیت انتخابکننده بازیگران و تعیین نقشهای فیلم بودهاند.
از ویژگیهای این فیلم بداههگوییهایی است که آزادانه به دیالوگهای فیلمنامه تزریق شدهاند. همین گفتگوهای عامیانه ارزشی دوچندان به فیلم بخشیدهاند و باعث شده تا نوع رابطه برادرانه ویل و دوستانش چاکی (بن افلک)، بیلی (کول هاوزر)، و مورگان (کیسی افلک) و همینطور دوستی ویل و اسکای لار دختر دانشجوی دانشگاه هاروارد بسیار جالب و تماشایی شود.
داستان فیلم:
داستان فیلم در مورد ویل هانتینگ جوان ۲۰ سالهای است که در دانشگاه امآیتی سریدار است و نبوغی ذاتی در زمینه ریاضیات دارد اما استعداد خود را باور ندارد و هیچ سعیی نیز در این که دیگران از این استعداد او آگاه شوند، ندارد. استلا اشکارسگورد بازیگر سوئدی در نقش جرالد لمبیو پروفسور ریاضی دانشگاه امآیتی که استعداد ویل هانتینگ را کشف میکند، رابین ویلیامز در نقش روانشناسی که با ویل هانتینگ گفتگو میکند و بن افلک هم در نقش چاکی سالیوان دوست صمیمی ویل هانتینگ در این فیلم بازی میکنند.
دانلود:
- ویل هانتینگ خوب در ویکیپدیا فارسی
- ویل هانتینگ خوب در ویکیپدیا انگلیسی
- صفحه فیلم در بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها (IMDb)
متن تحلیل فیلم ویل هانتینگ خوب توسط دکتر سرگلزایی:
ویل (با بازی مت دیمون) جوانی است نابغه ولی دچار اختلال رفتاری شدید، به نوعی که میتوان اختلال شخصیت ضداجتماعی (Antisocial Personality) را به او نسبتداد. ویل بارها به جرم ضرب و شتم و سرقت به زندان افتاده و این بار که به زندان میافتد با ضمانت یک استاد ریاضی برجسته دانشگاه، آزاد میشود. چرا که این پروفسور ریاضی ذکاوت استثنائی ویل را در حل مسائل ریاضی کشف کردهاست. چنین میشود که ویل به جای حکم زندان، حُکم درمان اجباری میگیرد و قرار میشود تحت نظر یک متخصص بهداشت روانی درمان شود و در صورت پیشرفت درمانی حکم زندان او تعلیق گردد و در غیر این صورت به زندان برگردد.
ابتدا ویل همچون اغلب افراد دچار شخصیت ضداجتماعی درمانگران خود را هم بازی میدهد، اطلاعات دروغ تحویل آنها میدهد و یا آن ها را به سخره میگیرد تا این که پروفسور ریاضی به یاد یکی از همکلاسیهای خود میافتد که در حال حاضر رواندرمانگر است و یک وجه مشترک با ویل دارد، او هم مثل ویل بچه جنوب شهر است!
فیلم گود ویل هانتینگ دو جنبه آموزشی بسیار قوی دارد؛ اوّل این که بهخوبی مکانیزمهای دفاعی را معرفی میکند.
زیگموند فروید پایهگذار روانکاوی اولین بار در ۱۸۹۵ میلادی در کتاب “درباره هیستری” که همراه با ژوزف بروئر نوشته بود مکانیزم دفاعی«سرکوب» را تشریح کرد. این دو پزشک وینی در این کتاب شرح حال بیمارانی که تحت درمان روانکاوانهشان قرار گرفته بودند را ذکر کردند و نشان دادند که بیماران دچار «هیستری» داستانهای بیاننشدهای دارند و «ناخودآگاه» با علائم بیماریشان در حال روایت مکرر غیرکلامی آن قصههای سرکوبشده هستند. بعد از فروید دخترش آنا فروید که همچون پدر روانکاو شده بود تعداد زیادی از مکانیزمهای دفاعی را شرح داد.
یکی از این مکانیزمهای دفاعی«وارونهسازی» است. در این نوع دفاع روانی، فرد برای پنهان کردن داستانی که باعث آسیب دیدن شدید وی شدهاست، نقشی وارونه بازی میکند، مثلا ً اگر آن داستان باعث ترس و وحشت او شده، با جسارت و کلّهشقی بیشازحد سعی در پنهان کردن داستانش دارد. این چیزی است که رواندرمانگرِ ویل کشف میکند.
ویل، کودک کتکخوردهای بود که مکرراً زیر ضرب و شتم و وحشت یک پدر الکلی بوده و اکنون با مکانیزهای دفاعی «وارونهسازی» و «همانندسازی با پرخاشگر» میکوشد آن کودک زخمی و وحشتزده درونش را از خودش و دیگران پنهان کند.
جنبه آموزشی دیگر این فیلم تصویر زیبایی است که از «درمانهای انسانمدار» نشان میدهد، درمانهایی که مهمترین ویژگی رابطه درمانی را صداقت و روراستی میدانند.
در درمان انسانگرا، درمانگر الگوی صداقت و اصالت میشود، او نقش بازی نمیکند و شفاف و صادق است و درمانجو در همانندسازی ناخودآگاه با این «والدنماد» شروع به «برونریزی» میکند.
مهمترین سخنگویان تاریخی جنبش انسانمدار در رواندرمانی از نظر من کارل گوستاو یونگ، فرانتز الکساندر، کارل راجرز و رولومی هستند و در حال حاضر هم اروین یالوم روانپزشک آمریکایی پرچمدار این نهضت است.
اغلب کتاب های یالوم به فارسی ترجمه شدهاند که از بین آنها کتابهای «مامان و معنای زندگی»، «درمان شوپنهاور» و «دورغگویی روی مبل» بهتر به بیان اهمیت «اصالت» درمانگر در رابطه درمانی پرداختهاند.
شاید خواندن کتابهای یالوم و تماشای فیلم «گود ویل هانتینگ» بتواند شبیه یک دوره کارآموزی رواندرمانی انسانگرا برای دانشجویان روانشناسی عمل کند. فیلم گود ویل هانتینگ علاوه بر جنبههای آموزشی روانشناسانهاش جنبه قوی جامعهشناسانه نیز دارد. فیلم به نقد جامعه به اصطلاح مدرن صنعتی میپردازد، جامعهای که موفقیت شغلی آنچنان مهم میشود که اصول اخلاقی برای نیل به این هدف قربانی میشوند و انسان، همانطور که کارل مارکس فیلسوف برجسته آلمانی بیان کردهبود، دچار «مسخ شخصیت» (Depersonalization) میگردد.
چنین انسانی به جز هویت شغلی هیچ هویت دیگری ندارد و تبدیل به ماشینی میشود که به جز برنامهای که برنامهنویسان برایش نوشتهاند هیچ عملکردی ندارد، این انسان فاقد خلاقیت و شجاعت شده. و سازشکار و محافظهکار می گردد، هیچگاه اعتراض و عصیان نمیکند و چون کودکی مطیع به فرامین نهادهای قدرت جامعه گردن مینهد! به طور قطع از تماشای فیلم خوشساخت و آموزنده گود ویل هانتینگ لذت خواهید برد.
دکترمحمدرضاسرگلزایی _ روانپزشک
اطلاعات فیلم:
کارگردان | گاس ون سنت | تدوین | پیترو اسکالیا | |
---|---|---|---|---|
تهیهکننده | لورنس بندر اسکات موزیر کوین اسمیت هاروی وینشتین |
شرکت
تولید |
Be Gentlemen
|
|
نویسنده | بن افلک مت دیمون |
توزیعکننده | میرامکس فیلم | |
جوایز | برنده دو جایزه اسکار : (بهترین فیلمنامه اورجینال، بهترین نقش مکمل) |
تاریخ (های) انتشار
|
۵ دسامبر ۱۹۹۷ | |
بازیگران | مت دیمون رابین ویلیامز بن افلاک مینی درایور جرج پلیمپتن کیسی افلک |
مدت
|
۱۲۶ دقیقه | |
موسیقی | دنی الفمن | کشور | آمریکا | |
فیلمبرداری | ژان یوس اسکافیر | زبان | انگلیسی | |
گیشه | ۲۲۵٬۹ میلیون دلار |
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=2661
پادکست: پخش در پنجره جدید | دانلود
این مطلب به زبانهای English در دسترس است