مطالب مرتبط

2 دیدگاه

  1. 1

    امیر حجتی

    برای من که فیلم رگ خواب یکی از فیلم های محبوبم هست چنین دیدگاه منفی از دکتر راجع به آن کمی آزار دهنده بود. هر چند وقتی تا آخر خوندم با بخش زیادی از نقدهاشون موافق شدم ولی به هر حال معتقدم دکتر کمی سوگیرانه به موضوع فیلم نگاه کرده. مثلا در ابتدای مصاحبه تاکید زیادی بر هوش بالای متوسط مینا که نماینده طبقه متوسط شهری است شده و در نتیجه چنین رفتارها و واکنش هایی از جانب اون رو دور از انتظار میبینن ولی همون طور که خود دکتر در ادامه فرمودند اکثر جامعه ما حتی در طبقه متوسط از این درک و هوش برخوردار نیستند و من برخلاف دکتر در اطراف خودم امثال مینا رو زیاد میبینم که با وجود تحصیلات عالیه و سطح مالی متوسط، از درک مسائل ساده زندگی عاجزند و با بروز کمترین تنش، بدترین تصمیمات ممکن رو میگیرند و شرایط رو به قهقرا میکشونن. البته در مورد کثرت این افراد چون آماری در اختیار نداریم نه حرف من مستدل هست نه حرف دکتر و ناچاریم شرایط میانگینی رو در نظر داشته باشیم.
    در مورد اینکه فیلم راهکاری ارائه نداده من هم موافقم ولی در زمان مشاهده فیلم خیلی کمبودش رو حس نکردم. شاید به همون دلیلی که دکتر اشاره کردن باشه. یعنی من تصور میکنم از هوش بالاتری از متوسط جامعه برخوردارم که میتونم پیام نهفته در دل فیلم رو درک کنم و اتفاقا اگه فیلمساز مستقیم اشاره میکرد که مینا چه کاری برای خروجش از این وضعیت کرده، خیلی توی ذوقم میخورد که چرا مخاطب رو دست کم گرفته. در حالیکه احتمالا مخاطب عام سینمای ما بیشتر این پیام های مستقیم رو میپسنده همون طور که در سریال های آبکی تلویزیون میبینم.
    در مجموع اگر تارگت مارکت فیلم رو افراد هوشمند جامعه یا روشنفکران بدونیم همچنان معتقدم فیلم رگ خواب فیلم بسیار خوبی بود که روند اضمحلال یک دختر پرسفونی خام رو در جامعه امروز به درستی به تصویر میکشه.

  2. 2
    امیر حجتی

    امیر حجتی

    به شخصه چون فیلم رگ خواب رو خیلی دوست دارم، از نقد منفی دکتر راجع بهش جا خوردم ولی وقتی تا آخر خوندم با برخی از نظرات موافق شدم. البته همچنان فکر میکنم نقد آقای دکتر بسیار سوگیرانه و یک طرفه بود. مثلا در ابتدای بحث به کرات گفته شد که مینا یک شخصیت باهوش و تحصیل کرده است و چنین رفتارهایی از او، باورپذیر نیست. در حالی که من امثال مینا رو در اطراف خودم زیاد میبینم که با وجود هوش متوسط و بالا و تحصیلات عالیه و حتی موقعیت اجتماعی مناسب، همچنان در حل برخی از مسائل ابتدایی زندگی عاجز هستند و در صورتی که مثل مینا با یک چالش کمی دشوار مواجه بشن، به دلیل عدم توانایی مدیریت استرس و سایر مهارت‌های زندگی مثل حل مساله، دچار تشویش و درماندگی میشن و پشت سر هم اشتباه میکنن. به همین دلیل رفتارهای مینا، برای من خیلی دور از ذهن نبود.
    البته باید به این نکته توجه کنیم که نظر بنده هم دچار سوگیری است و در نبود داده های آماری معتبر، قضاوت هر دو ما بر مبنای دیده و شنیده‌ها و تجربیات شخصیه که معیار درستی قطعا نخواهد بود.
    با این وجود نکته ای که درباره نبود راهکار عملیاتی در این داستان، گفته شد به نظرم درست و به جا بود. هر چند برای من تا قبل از خوندن این نقد این موضوع خیلی قابل توجه نبود و حتی از این که صریح به راه حل نمیرسه خوشحال هم بودم. ولی فکر میکنم دلیلش همون موضوع تارگت مارکتیه که دکتر اشاره کردن. اگر تارگت مارکت این فیلم طبقه تحصیل کرده و با هوش بالای متوسط جامعه است که اهل فیلم های کمی جدی و حرفه‌ای سینمای جهانه، این اشاره غیرمستقیم یا حتی عدم اشاره به راه حل و صرفا بیان مساله، به نظرم به جا و درست میاد. ولی اگه همون طور که دکتر انتظار دارن، قرار بوده مخاطب این فیلم عامه مردم باشند که از هوش متوسط و زیر متوسط برخوردارند و عادت کردند به سریال های تلویزیونی و فیلم های عامه پسندی که فرصت فکر کردن به مخاطب نمیدهند و همه چیز را جویده شده در اختیارش می‌گذارند، در این صورت این فیلم موظفه که راه حل‌های برون رفت از این بحران را هم نشان بده و سیر تحول قهرمان را قدم به قدم به نمایش بگذاره تا مطمئن بشه که مخاطب به درک درستی از مساله و حلش رسیده.
    در نتیجه اگر این فیلم را یک فیلم روشنفکرانه و برای مخاطبان خاص بدانیم شاید فیلم موفقی به حساب بیاد ولی اگه ادعا کنیم که برای مخاطبین قشر متوسط ساخته شده شاید همان طور که دکتر فرمودند، این بینندگان را گمراه کنه و با دادن اطلاعات غلط، به ناآگاهی و سردرگمی شون دامن بزنه.

ارسال یک نظر

کليه حقوق وبگاه دکتر محمدرضا سرگلزایی بر اساس مجوز کرییتیو کامنز (اختیار-غیرتجاری 4.0 بین‌المللی (CC BY-NC 4.0)) منتشر می‌شود. طراحی، اجرا و پشتیبانی توسط  آژانس دیجیتال مارکتینگ لوبیا