تفکر نقاد و اخبار تاریخی
وظیفه «تفکر نقاد» این است که ما را در مقابل دروغ و فریب حفظنماید. در دنیایی که اخبار چون باران برسر ما فرومیبارند بهرهمندی از تفکر نقاد بهما کمکمیکند که دارای «هویت»، «استقلال فکری» و «حق رأی» باشیم، در غیراینصورت هویت ما را روزنامهای که دردست داریم تعیینمیکند و حق رأی ما را سریالی که تماشامیکنیم غصب مینماید!
یکی از ابزارهای نقد این است که تضاد و تعارض را در اخباری که بهما میرسد کشفکنیم. مثلا اگر در اخباری بهما گفتهمیشود که فلانکس دزدی بزرگی کردهاست و در همانحال هیچ پرونده قضایی برای او تشکیلنمیشود ما حق داریم این خبر را در فهرست اخباری قراردهیم که باید مورد تشکیک و تدقیق بیشتر قرارگیرند.
در اخبار تاریخی نیز ما با گزارههای متضاد زیادی سروکار داریم. ازآنجا که بسیاری از اخبار تاریخی مستند به عکس، صدا و فیلم نیستند اگر دارای تفکر نقاد نباشیم بهراحتی فریبمیخوریم. همیشه هم آنکسی که اخبار دروغ تاریخی را بهخورد ما میدهد فردی دروغگو یا فریبکار نیست بلکه ممکناست او دارد بانهایت صداقت دروغ میگوید! زیرا او تفکر نقاد ضعیفی داشته و خبر دروغی را باورکردهاست و دارد باور خودش را با کمال صداقت بهاشتراک میگذارد! در این یادداشت میخواهم یک خبر تاریخی را مورد تشکیک قراردهم.
اغلب در کتابهای درسی فرزندانمان و نیز در کتبی که راجعبه عظمت تمدن اسلام سخنمیگویند فتح آندلس (جنوب اسپانیا) توسط مسلمانان را بهعنوان یکی از مفاخر و افتخارات اقتدار اسلام مثالمیزنند.
اما این افتخار برای اسلام در چهزمانی بهدستآمدهاست؟ «طارقبنزیاد» سردار بربر که جنوب اسپانیا (شبه جزیره اریبا) را بهتصرف خود درآورد از افسران «موسیبننصیر» فرمانروای اموی شمال آفریقا بود. این سردار مسلمان با فرمان خلیفه اموی وقت یعنی «ولیدابنعبدالملک» در سال 710 میلادی به اروپا حملهکرد. ولیدابنعبدالملک همان کسی است که امامسجاد (امام چهارم شیعیان) را با زهر مسموم کرد و بهشهادت رساند! اگر این امویان غاصب خلافت و مردمانی عیاش و غیرمتدین و ظالم بودند آیا کشورگشایی که با فرمان خلیفه اموی غاصب جائر صورتگرفته جای افتخار دارد؟! و آیا اساسأ خلیفهای که خود غاصب است و حکومت او فاقد مشروعیت است میتواند حکم جهاد صادرکند و برای ترویج و گسترش اسلام جنگ بهراه بیاندازد؟! تفکر نقاد میگوید یا گزاره بدبودن و غاصببودن و جائربودن امویان را حذفکنید یا به کشورگشایی امویان افتخار نکنید!
نکته جالب دیگر در خصوص این ولیدابنعبدالملک این است که مسجدجامع اموی دمشق بهدستور او ساختهشدهاست. زمانی که سوریه صحنه زورآزمایی قدرتهای خارجی نشدهبود و زائران ایرانی برای زیارت مرقد حضرت زینب به دمشق بردهمیشدند یکی از اماکن زیارتی آنها «مقام راسالحسین» بود. مقام راسالحسین گوشهای از مسجد اموی بود که ادعامیشد سر امامحسین در آنجا دفنشدهاست. از آنجا که ساخت مسجد اموی حدود دهسال بعد از «واقعهی عاشورا» آغاز شدهاست چگونه میتوان باورکرد که یک خلیفه اموی دستور ساخت بزرگترین مسجد دنیای اسلام را در جایی بدهد که «سند جنایت امویان» در آنجا دفن شدهاست و همان خلیفه دستور قتل فرزند امام حسین را صادرکند؟!
جالب اینجاست که حتی اینکه حضرت زینب هم در زینبیه دمشق دفن شدهباشد محل تردید است.
«عطاالله مهاجرانی» در کتاب «پیامآور عاشورا» مینویسد که درباره محل دفن حضرت زینب سه روایت تاریخی وجوددارد: مصر، سوریه و مدینه که از بین آنها معتبرترین اخبار بهنفع این هستند که مصر مدفن حضرت زینب است.
برای من جالب است که دههاهزار زائر ایرانی در طی دهها سال به سوریه سفرمیکردند بدون اینکه این سوالات ذهن آنها را درگیرکند!
گرچه این اخبار تاریخی مربوط به قرنها پیش هستند اما بیگمان در شکلگیری «طرحوارههای ما» تاثیر عمیقی دارند.
تصمیمگیریهای «اینجا و اکنون» ما بر اساس «طرحوارههایمان» شکلمیگیرند، طرحوارههایی که روایات و اخبار تاریخی چارچوبهای جمعی آنرا میسازند. بسیاری از دوستیها و دشمنیهای جمعی ما براساس همین اخبار تاریخی صورت گرفتهاند و ما برای این دوستیها و دشمنیها هزینههای هنگفتی میپردازیم!
دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک
.
نام اثر: محرم ۴۱-۱۴ (برگرفته از عنوان شعر «محرم ۴۱-۱۴» دکتر سرگلزایی)
اثر هنرمند: آقای احسان مشعلچیان
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=235