نام کتاب: خویشتن دو میلیون ساله – تحلیل کهنالگوی «خویشتن» یونگ
نویسنده: آنتونی استیونز
مترجم: مرجان مهدیپور
ناشر: اختران- 02166411429
رویکرد روانکاوانه به زندگی، مبتنی بر باور به «ساحت ناخودآگاه» بنا شده است، امّا راجع به چیستی این ساحت، اختلافنظرهای وسیعی وجود دارند که منشاء انشعابهای اساسی در مکتب روانکاوی است. ساحت ناخودآگاه از منظر فرویدی، جنبه پستتر وجود ماست، انسانی بدوی و کودکی تربیت نشده که گرچه در اسارت خودآگاهی مدرن ما قرار دارد، در طی بیداری ما، اعتراض خود را با علائم رواننژندانه و از پس مکانیزمهای دفاعی بروز میدهد و در حال خواب عمیق ما، امیال و نیازهای خود را در کارگردانی نمایش رویاهای ما ارضا میکند.
در حالیکه در دیدگاه یونگی، این ناخودآگاه شخصی ماست که حاوی امیال مهارگسیخته و هوسهای کودکانهمان است ولی ناخودآگاه جمعی ما حاوی «غایت آمال» ما، غرایز فرهنگیمان و سرچشمۀ فهمی وسیع و «فرافردی» از زندگی و زاینده بصیرتهای عمیق و هنر متعالی است.
بنابراین، اینکه ساحت ناخودآگاه را ساحتی برتر از خودآگاهی بدانیم، در حوزه روانشناسی معاصر، دیدگاهی یونگی است. در عصر پیشمدرن چنین نگاهی غالب بود:
نگر خواب را بیهُده نشمری
یکی بهره دانی ز پیغمبری
به ویژه که شاه جهان بیندش
روان درخشنده بگزیندش
ستاره زند رای با چرخ و ماه
سخ نها پراگنده کرده به راه
روانهای روشن ببیند به خواب
همه بودنیها چو آتش برآب
در جریان روانشناسی پساصنعتی، «کارل گوستاو یونگ» بود که دوباره ساحت پر رمز و راز رؤیاها را ساحتی «عُلیا» دانست. یونگ میگوید:
«از نظر فروید، ناخودآگاه ما همچون مهدکودکی است، من هم اعتراف میکنم که در درون خودم مهدکودکی دارم، اما حجم آن در مقابل حجم عظیم تاریخ ناچیز است».
نظر یونگ این است که تمام دستاوردهای تاریخی بشر در ناخودآگاه عُلیای ما، انباشته شدهاند؛ بنابراین، این باور که تمام دستاورد تاریخی-فرهنگی گونۀ بشر به ما منتقل شده و اگر بتوانیم بهنحوی با آن ارتباط برقرار کنیم میتواند مثل یک خردمند، یک گورو، مرشد، قطبنما یا مربی به ما کمک کند، نکتۀ جدیدی است که یونگ به عصر مدرن اضافه میکند.
موضوع کتاب ارزشمند «خویشتن دو میلیون ساله» آنتونی استیونز نیز همین نگاه است.
البته یونگ در باب این که این دستاورد چگونه به ما منتقل میشود تبیین و توضیحی ندارد. ما هم هنوز برای این پرسش که «آیا این دستاوردها براساس فرایندی لامارکی به صورت مولکولهایی روی ژنهای ما ذخیره شدهاند یا ما ساحتی روحانی، اثیری، غیرژنی و غیرمادی داریم؟»پاسخی نداریم و بهتر است تا به دست آوردن یافتههایی بیشتر و دقیقتر، شکیبا و فروتن باشیم و بر «ندانمگرایی» پای فشریم.
به هر روی، یونگ به نوعی «انباشت تاریخی عقلانیت» باور دارد و معتقد است که گسست خودآگاهی مدرن ما از این «میراث زیستی» حکمت و منبع تجربه، دلیل بحرانهای روانی انسان پساصنعتی است. به عقیدۀ من، «کارل مارکس» و «کارل گوستاو یونگ» هر دو در نظریهپردازیشان، روی از خودبیگانگی انسان معاصر و بیروحی جهان مدرن تمرکز کرده بودند ولی مارکس -فیلسوف آلمانی- برای این رنج، زیربنایی اقتصادی یافته بود و فرهنگ را روبنا میدانست در حالی که یونگ –روانپزشک سوئیسی- فرهنگ را زیربنا میدید و مغرور و مفتونشدگی انسان معاصر به خودآگاهی کم عمقش را ریشۀ مشکل میدانست، به همین سبب مواجهۀ مارکس و یونگ با این مسأله و نسخههای آنها برای این رنج، کاملاً متفاوت بودند.
به گمان من، به جای انتخاب بین نظرات داروین، مارکس، فروید و یونگ و موضعگیری به نفع یکی و علیه دیگری، نیاز به تجمیع این نظریات داریم زیرا هرکدام از این نوابغ پُرکار، به بخشی از حقیقت توبهتوی زندگی، نور تاباندهاند و به تعبیر خود یونگ «مسأله بر سر این یا آن نیست، مسأله بر سر این و آن است»:
پیل اندر خانهی تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هُنود
از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همیشد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاریکیش کف میبسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود
گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت خود این پیل، چون تختی بُدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن میکرد هر جا میشنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد این الف
خوشحال و سپاسگزارم که این کتاب ارزشمند با تلاش خانم «مرجان مهدیپور»، مترجم زبانشناس و متبحّر و به اهتمام نشر اختران، ناشر پرتوش و توان و فرهنگ-محور، در دست ما پارسیزبانان قرار گرفته است.
دکتر محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک)
.
مطالب مرتبط
- خودشناسی با روش یونگ (تکنیک رمز واژه)
- کارل گوستاو یونگ واژهها و نگارهها
- یونگ شناسی کاربردی
- اصول نظری و شیوهٔ روان شناسی تحلیلی یونگ
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=10979