نام کتاب: دربارهٔ معنی زندگی
نویسنده: ویل دورانت
ترجمه: شهابالدین عباسی
انتشارات: کتاب پارسه
کتاب این طور شروع میشود:
پاییز سال ۱۹۳۰، «ویل دورانت» در خانهاش در لیک هیل نیویورک، سرگرم جمع کردن برگها بود. آب و هوا، خاصّ آن وقت از سال بود و نسیم خوش و خنکی که از شمال میوزید، حسی از نشاط و سرزندگی را در او میدمید.
«دورانت» همینطور که مشغول بود، مرد خوشپوشی نزدیکش شد و با صدایی آرام به او گفت قصد دارد خودش را بکشد مگر آن که فیلسوف بتواند دلیل معتبری برای او بیاورد که این کار را نکند. دورانت که فرصتی برای پرداخت فلسفی به این موضوع نداشت، نهایت تلاشش را کرد تا دلیلی برای ادامه زندگی بهدست آن مرد بدهد. خود دورانت بعدها ماجرا را چنین به یاد میآورد:
«به او پیشنهاد کردم کاری برای خودش دست و پا کند، ولی او یکی داشت. گفتم غذای خوبی بخورد، ولی او گرسنه نبود. معلوم بود که دلیلهای من تأثیری روی او نگذاشته بود. نمیدانم چه بر سرش آمد. در همان سال چندین نامهٔ اعلام خودکشی دریافت کردم؛ بعدها متوجه شدم که ۲۸۴۱۴۲ خودکشی بین سال های ۱۹۰۵ تا ۱۹۳۰ در ایالات متحده رخ داده است.»
این انگیزهای شد تا دورانت نامهای بنویسد و آن را برای صد نفر از شخصیتهای مشهور و صاحب نظر آن زمان از جمله «مهاتما گاندی»، «جورج برنارد شاو»، «برتراند راسل»، «جواهر لعل نهرو» و حتی یک زندانی محکوم به اعدام و … بفرستد. او از آن ها خواست که نظرشان را درباره «پرسش بنیادین معنای زندگی» (به نحو انتزاعی) جواب دهند. و همچنین مهمتر از آن بگویند خودشان (به طور عینی و خاص) در زندگی چگونه معنی، هدف و رضایتمندی یافتند:
«سرچشمههای الهام و انرژی شما چیست؟ هدف یا انگیزه نیروبخش زحمت و تلاش شما چیست؟ از کجا تسلّی خاطر و شادمانی مییابید و دست آخر، گنجتان در کجا نهفته است؟»
و در جای دیگری میگوید:
«از وقتی که ایمان دینیام را از دست دادم در مورد این مسئله (معنای زندگی) به فکر فرو میرفتم، و زمانهایی غرق در حالتی از دلسردی میشدم، شبیه دلهره یا اضطرابی که در دوره معاصر اگزیستانسیالیستهای فرانسوی و آلمانی از آن حرف زندهاند… قصد دارم مزّهٔ دهان شخصیتهای سرشناس را در مورد معنی زندگی بفهمم، پاسخهای آن ها را چاپ کنم، و پاسخ خودم را هم اضافه کنم.»
سپس دورانت پاسخهای رسیده را به همراه دیدگاه خود منتشر کرد که تبدیل به این کتاب ارزشمند و خواندنی شد. دورانت در تجدیدنظر درباره محتوای کتاب در اواخر دهه ۱۹۷۰ (یعنی چیزی حدود ۴۰ سال پس از نگارش آن)، چنین میگوید:
«امروز که این جوابها را مرور میکنم، میبینم که بیشتر از همه جوابهای «بیرد» (شاید پرنفوذترین مورخ در تاریخ آمریکا)، «پوئیس» (شاعر) و «موروئا» (رماننویس فرانسوی) را دوست دارم. هر چند، تاثرانگیزترین نامه از طرف محکوم شماره ۷۹۲۰۶ آمده بود… »
مقدمه کتاب ویل دورانت را این طور معرفی کرده است:
«ویل دورانت» (William James Durant) (۱۹۸۱ – ۱۸۸۵) برنده جایزه پولیتزر (۱۹۶۸) و مدال آزادی (۱۹۷۷) است. او بیش از پنجاه سال از عمرش را صرف نوشتن کتابهای معروف تاریخ تمدّن کرد. او را از اوّلین کسانی میشمارند که سعی کرد فلسفه را از «برج عاج آکادمیها» به میان زندگی روزمرّهٔ مردم ببرد.
علی محمدی _ کارشناس ارشد روانشناسی
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=436