نام کتاب: رفتیم بیرون سیگار بکشیم هفده سال طول کشید
نویسنده: داستانهایی از هفت نویسنده معاصر روس
مترجم: آبتین گلکار
انتشارات: نشر چشمه
کتاب «رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید» مجموعهای است از نُه داستان کوتاه از هفت نویسندهٔ معاصر روس. این مجموعه که نام یکی از نُه داستان را روی خود دارد ما را با فضای فکری و اجتماعی روسیهٔ معاصر آشنا میکند، فضایی که طبعاً نه شبیه فضای فکری «داستایوسکی» و «تولستوی» است و نه شبیه فضای فکری «ماکسیم گورکی» و «میخائیل بولگاکف» و با این حال فضایی روسی است.
جهانی شدن (Globalization) گرچه فضای فکری و اجتماعی مناطق مختلف جهان را بههم شبیه کرده است، ولی در عین حال فرهنگهای مختلف رنگارنگی خود را به دلیل حفظ یک ته مایهٔ بومی حفظ میکنند و این امر را در این مجموعه داستان روسی میتوانیم بیابیم. بعضی از داستانها چنان تحت تاثیر جهانیشدن بومی زدایی شدهاند که چیزی از فضای روسیه با خود ندارند در حالی که برخی دیگر از داستانها آن قدر بومی هستند که فقط در روسیه قابل وقوع هستند و نه در هیچ جای دیگر!
جدا از ماجرای جهانی شدن و حفظ یا از دست دادن ته مایهٔ بومی، این کتاب حاوی داستانهایی عمیق و تاثیر گذار است.
اولین داستان کتاب – دختر بخارا – نوشته لودمیلا اولیتسکایا است و داستانی است از تفاوت نگاه «نرینه روانی» (آنیموسی) و نگاه «مادینه روانی» (آنیمایی). در این داستان زوج جوان عاشقی وارد شهر میشوند. دیمیتری پزشک جوان ارتش با دختری ازبک ازدواج کرده و به شهر آبا و اجدادیش در روسیه برگشته است. دیمیتری که علاوه بر مرد بودن، هم جرّاح است هم سرگرد ارتش، سمبل زندگی و نگاه نرینه روانی (آنیموسی) است و دختر ازبک که مردم محله او را با نام شهرش «بخارا» صدا میزنند سمبل زندگی و نگاه مادینه روانی (آنیمایی) است.
زمانی که این دو صاحب فرزندی می شوند که دچار «سندرم داون» است این تفاوت نگاه آشکار میشود.
دیمیتری که جانش با جاه طلبی، قدرت خواهی و کمال طلبی آنیموسی عجین است نمیتواند این «نقص» را بپذیرد، در حالی که «بخارا» با صبوری، پذیرش و انعطاف آنیمایی خود «میلوچکای» کوچک را نه همچون یک «نقص» بلکه همچون یک «امانت» و یا حتی «موهبت» میبیند و زندگیاش را وقف او میکند. اشاره به موضوع «زایندگی» و«نازایی» در این داستان قرائت یونگی «آنیموسی – آنیمایی» را برای فهم روانکاوانهٔ داستان تقویت میکند.
داستان «پالتو سیاه» دیگر داستان این مجموعه است که موضوعی روانشناسانه دارد: خودکشی. در این داستان سورئال، «لودمیلا پتروشفسکایا» فضای «پس از خودکشی» را ترسیم میکند و تصویری خیالی ترسیم میکند که گرچه فارغ از گفتمان مذهبی است اما همچون یک گفتمان مذهبی تحریمی علیه خودکشی را درون خود دارد. گرچه این نگاه «ارزشداورانه» میتواند مورد نقد قرار گیرد ولی خلاقیت نویسنده در خلق یک قصه با هدف درمانی میتواند الگویی باشد برای روان درمانگرانی که مایلند از قصهگویی برای اقناع و اغنای ذهن مراجعشان بهره ببرند.
قصهٔ «رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید» ماجرای جوانی شاعر مسلک و به تعبیر «شینودا بولن» دیونیزوسی است که در موقعیتی نسبت به یک جمع کلّه شق گردن کلفت «آرسی» دچار احساسات حقارت میشود. این احساس حقارت سبب میشود که گیتار و دفتر شعرش را کنار بگذارد و وارد باشگاه بدنسازی شود و سپس در دوگانگی فرهنگی – روانی بین دنیای دیونیزوسی و دنیای آرسی قرار گیرد. این داستان میتواند تلنگری باشد برای تأمّلات جدّی در حوزههای هویّت، اصالت و فرهنگ.
در مجموع قصههای این کتاب این قابلیت را دارند که موضوع بحثهای روانکاوانه قرار بگیرند.
دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
مطالب مرتبط
- مارها میآیند
- کتابخانه مرموز
- داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستدختری در فرانکفورت دارد
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=451