نام کتاب: روح پول
نویسنده: لین توئیست
مترجمان: فرح رادنژاد، آزاده رادنژاد
ناشر: آموزه
«یووال نوح هراری» استاد تاریخ و نویسنده، پول را قدرتمندترین افسانه (fiction) بشری میداند، که تا به امروز وجود داشته است. در واقع با آفرینش کلمه، بشر به ویژگی منحصر به فرد «قصّهبافی» مجهز شد، که او را از دیگر جانوران متمایز ساخت.
به عقیده هراری، به کلام در آوردن ذهنیات انسانی که برساختهی تخیل هستند و بر اساس نیازهای بشر در زمانههای مختلف شکل گرفتهاند، تمایز انسان خردمند از سایر جانداران را فراهم ساخت و واقعیتهای بین الاذهانی (intersubjective reality) به وجود آمدند، که گرچه شبیه به پدیدهها و واقعیتهای فیزیکی مانند آسمان، شیر جنگل، کوه و درخت قابل لمس و عینی نبودند، اما به دلیل این که عده زیادی آن افسانه را باور کردند، امر ذهنی به واقعیت تبدیل شد.
هراری «پول» را در کنار واقعیتهای بین الاذهانی مانند «خدا انگارهها»، «حقوق بشر»، «ناسیونالیسم» و «ملیتها»، تنها قصهای میداند، که تقریبا تمام مردم آن را باور کردهاند. قصهای که موفق شده است تا به امروز مسیر جهان را به سمت رویای «بیشتر داشتن» بشر پیش ببرد. (اسامه بن لادن با سیاستهای آمریکا، مشکل داشت اما با دلار آمریکا نه)
در واقع «پول» همانگونه که «ارسطو» نیز در کتاب «اخلاق نیکوماخوس» خود اشاره میکند، ذاتا وجود ندارد و به واسطه قانون، موجودیت پیدا کرده است. با این حال چگونه است که این امر بینالاذهانی بیروح، دارای روح میشود و به رفتارها و باورهای کل بشر معنا میبخشد؟
«لین توئیست» پژوهشگری است که به شکل تجربی درباره نقش پول در زندگی انسان تحقیق میکند. او حدود چهار دهه است که در پروژههای خیریه جهانی و طرح پایان بخشی به گرسنگی جهانی فعالیت میکند و موفق شده است، به بازنگری شیوه عرفی معنا بخشی به پول و رابطه با آن و روند کار سازمانهای خیریه و فرهنگ مصرفی بپردازد. در کتاب روح پول نویسنده به بررسی این موضوع میپردازد، که چگونه، یک امر زبانی توانسته است، انسان را در سیطره خود قرار دهد و ماجرای کشف و شهودش از تسخیر جهان توسط روح یک امر غیر واقعی را روایت میکند.
این پژوهشگر در سفرهایی که به هندوستان، بنگلادش ،آفریقا و قبیله آچوار داشته است، مفهوم جدیدی از ثروت را ارائه داده و به این سوال پاسخ میدهد که «آیا پول میتواند، به نیازهای انسان پاسخ دهد؟» او با استفاده از تجربه، مشاهده، مصاحبه و منابع موجود، تفاوت میان «کفایت» و «کمبود» را توضیح داده و میگوید:
«در صورتی که قصه پول به گونه دیگری باز تعریف نشود، انسان مصرفی امروز در برابر نیازهای غیر واقعی _که هر لحظه وسوسه پاسخ تکانهای و فاقد منطق به آن دادن از طریق نظامهای تبلیغاتی و هیپنوتیزم رسانهای، القا میشود _، همواره فقدان و کمبود را تجربه خواهد کرد.»
توئیست در این کتاب دوگانه «فقیر -غنی» را نقد میکند، و بر این باور است که تنها در فرهنگ مصرفی تهاجمی است که ارزش افراد به سرمایه مادی آن ها باز میگردد. توئیست مینویسد:
واژه «فقیر» را میتوان به عبارت مردمی که در وضعیتهای محروم زندگی میکنند تغییر داد. ثروتمندان هم میتوانند به دلیل فقر فرهنگی، تفکر منسوخ شده و افسانهای، نداشتن معنا در زندگی و کمبود خلاقیت، دچار فقر باشند، همانگونه که در میان بسیاری از مردمی که در وضعیت محروم قرار دارند، وجود سرمایههای اجتماعی، معنوی، فکری، خلاقیت و توانمندی در مراقبت و حمایت از یکدیگر است که آنها را ثروتمند میسازد.
در کتاب روح پول، نویسنده، به جوامعی میپردازد که قصه پول را تغییر دادهاند و نظام از هم گسیخته و دو پاره، «فقیر _غنی» و سیستم «من یا تو» و «ناجی _دژخیم_قربانی» را به سیستم یکدست «من و تو» تبدیل کردهاند.
در بخشی از کتاب تحت عنوان: «بنگلادش: پول، روح و جان دوباره یافتن یک ملت» نویسنده توضیح میدهد:
«چگونه در نظامی که در آن، به همه افراد با توانمندی و ایدئولوژیهای مختلف، اجازه صحبت کردن و نقشآفرینی داده شد و امکان گفتوگو و به اشتراک گذاشتن اندیشهها فراهم آمد، مسیر خوداتکایی جامعه نیز میسر گشت.
سیستمی که افراد نه بر اساس روابط پولی بلکه بر اساس توانمندیها و ارزشهای مشترک در کنار هم قرار گرفتند و این امر سبب شد تا مردم به این نتیجه برسند، که ثروتمندان، نجاتبخش فقرا نیستند، بلکه از منابع مادی و مالی باید در مسیر توسعه استفاده کرد؛ اینکه پول نقش کاتالیزور را دارد، نه نجاتبخش.»
در این بخش میخوانید که نخست وزیر بنگلادش در جلسهای در سال 1991 با افتخار از مردمش سخن گفت که چگونه قصه پول را تغییر دادند:
«آنچه داریم ۱۲۰ میلیون دهان باز برای غذا گرفتن نیست، بلکه آنچه داریم ۲۴۰ میلیون دست آماده کار کردن است، آنچه داریم ۲۴۰ میلیون چشم آماده دیدن جهان با نگاهی تازه است، آنچه داریم ۲۴۰ میلیون گوش برای شنیدن یکدیگر است.»
مریم بهریان _ پژوهشگر دکتری روانشناسی
.
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=15332