معرفی کتاب
نام: ریشههای ناخودآگاه شخصیت
نویسندگان: کاترین مایرز – لیندا کربی
مترجم: آرسام هورداد
ناشر: نشر افکار– چاپ اول – 1400
.
پیشگفتار دکتر محمدرضا سرگلزایی بر کتاب «ریشههای ناخودآگاه شخصیت»:
وقتی کارل گوستاو یونگ در ۱۹۱۲ کتاب «تحوّل نمادهای زیستمایه» را نوشت، فروید او را طرد کرد چرا که یونگ در این کتاب، بهجای حق دادن به زیگموند فروید در مورد اختلافنظرش با آلفرد آدلر، به تجمیع دیدگاه این دو نفر پرداخته بود.
این جدایی، فرصتی فراهم کرد تا یونگ به طراحی نظریهی خودش مشغول شود و در عین حال به ژرفکاوی دربارهی زمینهی اختلافنظر فروید و آدلر و خودش نیز بپردازد. ثمرهی این ژرفکاوی این بود که یونگ در سال ۱۹۲۱ کتاب «تیپهای شخصیتی» را منتشر ساخت و در آن کتاب ضمن معرفی ویژگیهای سرشت متفاوت انسانها، ریشهی بسیاری از اختلافنظرها حتی در بین متفکران و نظریهپردازان را، تفاوت سرشت شخصیتی آنان دانست.
در ۱۹۲۳، کاترین بریگز ۴۸ ساله که در آمریکا معلم کودکان بود کتاب یونگ را خواند و آن را پاسخی برای چالش فکریاش دید. کاترین، سالها در این فکر بود که بر اساس تفاوت سرشت کودکان، روش آموزش به آنها باید متفاوت و متناسب با شخصیت هر کودک باشد و خود نیز تلاش کرده بود به طبقهبندی کودکان بپردازد.
کاترین، کتاب یونگ را به ایزابل بریگز مایرز دختر ۲۶ سالهاش هم معرفی کرد، زیرا ایزابل قصه مینوشت و برای شخصیتپردازی قصههایش نیاز به الگویی داشت که بتواند تفاوت انتخابها و تصمیمهای انسانها را درک کند. آشنایی این مادر و دختر با یونگ و نظریهاش مسیر زندگی این دو را تغییر داد و آنها زندگیشان را صرف این کردند که الگویی منسجم و جامع برای تشخیص تفاوتهای استعدادها و تواناییهای انسانها بسازند.
ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱ فرصتی فراهم آورد تا الگویی که کاترین و ایزابل ساخته بودند مورد آزمون قرار گیرد زیرا با ورود آمریکا به جنگ، بیشتر مردان جوان به جبهههای جنگ اعزام شدند و شرایطی ایجاد شد که زنان به سرعت در بخش صنعت جایگزین مردان شوند. آزمون ارزیابی شخصیت مایرز-بریگز (MBTI) توانست به سنجش و گزینش سریع و بهتر نیروها برای هر کاری کمک کند.
هزاران زن آمریکایی بر اساس تیپ سرشتی شخصیتشان در نقش شغلی مناسب گمارده شدند و اثربخشی MBTI در مقیاس وسیع جمعیتی مورد تأیید قرار گرفت. چنین شد که MBTI تبدیل به آزمونی مهم برای غربالگری شخصیتی و وسیلهای مفید برای راهنمایی تحصیلی و شغلی شد و حتی در حوزههایی همچون انتخاب همسر و مشاورهی پیش از ازدواج نیز مورداستفاده قرار گرفت.
بنده در عین حال که ارزش و اعتبار بالای این آزمون را میشناسم، لازم میدانم که به نکتهی مهمی توجه دهم. هنگامی که آزمونی برای غربالگری جمعیت بزرگی مورداستفاده قرار میگیرد، وجود ضریب خطای پنج درصدی قابل اغماض است، ولی هنگامی که همان تست در شرایط بالینی مورداستفاده قرار میگیرد، ممکن است شما همان فردی باشید که خطای ابزار در مورد شما قضاوت غلطی ایجاد میکند. پس هرگز یک آزمون آنلاین را قطبنمای زندگی خود قرار ندهید.
نمیتوان تنها بر اساس یک آزمون کمّی و عددگذاریهای آن، تشخیص گذاشت و مشاوره ارائه داد. استفاده از تستهایی همچون MBTI در فضای مشاوره و درمان تنها در صورتی مفید است که مشاور یا روانشناس تحصیلکرده و حرفهای، این ابزارها را در چارچوب دانش و مهارتهای روانشناسی به کار بگیرد.
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک؛ شهریور ۱۳۹۹
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=13455