نام کتاب: زندگی، فکر و دیگر هیچ
نویسنده: دکتر محمدرضا سرگلزایی
ناشر: مرندیز – نی نگار
چاپ: سوم – ۱۳۹۴
پخش: ققنوس – جیحون
ما در تمام ساعات بیداری مشغول فکر کردن هستیم. افکار زنجیره بیپایانی از گفتگوهای درونی و تصاویر ذهنی هستند که همچون آب یک رودخانه همیشه در مغز ما جریان دارند.
افکار ما با احساسات و هیجانات ما در ارتباطی دو سویه هستند، از سویی احساسات منفی جریان افکار منفی و بدبینانه را تحریک می کنند و از سویی دیگر افکار منفی و بدبینانه باعث تشدید احساسات منفی میشوند.
بسیاری از اختلالات روانپزشکی چیزی نیستند به جز گیر کردن ما در این چرخه بیپایان افکار منفی و احساسات ناخوشایند.
تصمیمات ما نیز محصول زنجیره افکار ما هستند. اگر زنجیره تصاویر و گفتگوهای درونی در سر شما جریان داشته باشند که بیرون رفتن از خانه در روز تعطیل را سرشار از حوادث ناخوشایند جلوه میدهند شما تصمیم خواهید گرفت که در خانه بمانید، در حالی که اگر زنجیره فکر شما سرشار از توقعات خوشایند باشد شما تصمیم به بیرون رفتن میگیرید.
ما بخش زیادی از زندگیمان را در حال فکر کردن هستیم ولی اغلب ما در هیچ دوره آموزشی شرکت نکردهایم که محتوای آن «درست فکر کردن» باشد پس عجیب نیست اگر اغلب ما در حال «غلط اندیشیدن» باشیم.
به این مثال دقت کنید:
حمید در ابتدای جلسه مشاوره دل پری از پدرش داشت. او پدرش را بی احساس و فاقد محبت می دانست. به نظر او پدرش هیچگاه او را دوست نداشت و همیشه از او ایراد میگرفت و تواناییها و پیشرفتهای او را دست کم میگرفته است. طبیعی است که بخشی از زندگی حمید هم صرف لجبازی با پدرش شده بود و حتی این لجبازی برای خود او هزینه سنگینی در پی داشت.
مشاور هم بر مبنای اطلاعاتی که حمید در مورد پدرش ارائه داد تصویری منفی از پدر حمید پیدا کرد. اما در جلسه دوم مشاوره با کمک تکنیکی که درمانگر به حمید داد یکباره زنجیرهای از خاطرات در ذهن حمید به راه افتاد که نشان دهنده دلسوزی پدر حمید و نگرانی او برای حمید بود. با کشف این که پدرش چقدر او را دوست میدارد چشمان حمید پر از اشک شد! حمید تا سی سالگی غلط فکر میکرد؟!
از آنجا که ما نیاموختهایم که افکار خود را به چالش بکشیم و آنها را غربال یا مدیریت کنیم کم پیش نمیآید که سالها و حتی دههها از عمرمان را غلط بیندیشیم و بر مبنای افسانهها، شایعات و پندارهای دیگران فکر کنیم و تصمیم بگیریم.
هزاران سال مردم دنیا و حتی نوابغ و دانشمندان تصور میکردند زمین ثابت است و خورشید و همه اجرام آسمانی دور زمین میچرخند!
دهها سال است که بخش زیادی از مردم جهان باور کردهاند که آمریکاییها به ماه سفر کردهاند و پرچم آمریکا را بر سطح ماه نصب کردهاند!
چند دهه طول کشید تا بسیاری از مردم حاضر شوند فرزندانشان را برای واکسیناسیون ببرند، مردم زیادی سالها فکر میکردند که واکسنها باعث بیماری فرزندانشان میشوند!
مردم کره جنوبی اعتقاد دارند که جنگ در کره ناشی از حمله رهبر کره شمالی به جنوب بود، مردم کره شمالی برعکس اعتقاد دارند که جنوبیها به کره شمالی حمله کردند و شمالیها فقط از سرزمینشان دفاع کردند!
اگر به اطراف خود جستجوگرانه بنگریم خواهیم دید که اتاق ذهن بسیاری از مردم انباشته از شایعات، افسانههای کودکانه، خرافات و خودفریبیهاست، بسیاری از زیبارویان خود را زشت میدانند و بسیاری از بدقوارهها خود را الگوی تناسب اندام میبینند!
خودشیفتهها نمره اضافی به خود میدهند و برعکس شخصیتهای وابسته و اجتنابی بیدلیل از خود نمره کم میکنند و برای خود برگه جریمه صادر میکنند! مطمئن باشید که اگر تاکنون در کلاسهای تفکر نقاد شرکت نکردهاید ذهن شما هم سرشار از باورهای غلط است، این قاعده است نه استثناء ما بدون آموزش غلط میاندیشیم!
شمار زیادی از فیلسوفان همچون سقراط، دکارت و پوپر در طول تاریخ چند هزار ساله فلسفه به این مهم پرداختند که چگونه میتوانیم افکار درست و غلط را تفکیک کنیم.
روانپزشکان و روانشناسان هم به عنوان وارثان فیلسوفان بزرگ به مطالعه اثرات غلط اندیشیدن بر بیماری و سلامت روان همت گماشتهاند. کتاب «زندگی، فکر و دیگر هیچ» یک دوره آموزشی فشرده است برای کاوش در افکارمان و به چالش کشیدن تفکرمان برای خانه تکانی ذهنمان از افکار تاریخ مصرف گذشته.
دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
مطالب مرتبط
- بفرمائید نوبت شماست!
- والدین، نوجوان دیجیتال و تربیت اخلاقی
- پیشنهاد کتاب برای نوجوانان
- کتاب حرفهایی برای امروزیها
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=515