نام کتاب: زن در برابر زن (ناگفتههایی در روابط زنان)
نویسنده : فیلیس چِسلر
مترجم : ساغر عقیلی. فریده همتی
ناشر : لیوسا
همه ما بارها و بارها عبارت «خشونت مردان علیه زنان» را شنیدهایم و مطالب فراوانی در این باب خواندهایم.
مستندات تاریخ بارها و بارها راوی خشونتهای مردان بوده و از آزارهای جنسی گرفته تا پرخاشگریهای فیزیکی و کلامی گزارشهایی ارائه شدهاست. هرچند که این روایتها توسط کارشناسان حوزه های علوم اجتماعی، فمنیست ها و… مورد نقد و نکوهش قرار گرفته است.
اما این بار فیلیس چسلر، نویسنده و رواندرمانگر آمریکایی، با عنوان کردن و به چالش کشیدن عبارت «خشونت زنان علیه زنان» پرده از لایههای خاموش و آتش زیر خاکستر پرخاشگریهای زنانه، برمیدارد.
دکتر چسلر را روانشناس فمنیست مینامند. او تا کنون کتابهای متعددی دررابطه با برابری طلبیهای جنسی نوشته است. کتاب «Woman’s Inhumanity to Woman» که به فارسی «زن در برابر زن» ترجمه شده است، به رفتارهای ضد بشری، زن ستیزانه و آزارگرانه زنان علیه همجنسانشان، میپردازد.
وی که دانش آموخته و استاد رشته مطالعات زنان دانشگاه ایسلند است با استناد به تحقیقات و پژوهشهای کمی و کیفی انجام گرفته در باب پرخاشگریهای زنان، ما را با ریشههای آفرینش عصر «مرد سالاری» آشنا ساخته و به جامعه زنان سهم بزرگی در پیدایش و فربهسازی زمانه «مرد سالاری» میدهد.
وی بر این باور است: «ما زنان را از یک سو فرشتهخو میخوانیم و به آنها چهرهای آرمانی میبخشیم و از سویی دیگر آنها را به عنوان نامادریهای شیطان صفت تحقیر میکنیم. انتظارات زنان از همجنسان خود عجیب و نامعقول است و با توقعاتی که آنها از مردان دارند، متفاوت است.
معمولا ما زنان گرایش داریم که خطاهای همجنسان خود را نبخشیم، اما در مورد خطاها یا معایب مردان، بیشتر به گذشت گرایش داریم. مردان بهتنهایی مسئول تفکر مردسالارنه نیستند، زنان هم این تفکر را میپسندند و حتی همدستانی پر شورتر محسوب میشوند.»
فیلیس چسلر در این کتاب بر ابعاد پنهان و نهفته روابط زنان با یکدیگر متمرکز شده است و به جنبههای آشکار اهمیتی نمیدهد، او در تلاش است تا بر تکیه مطالعات انجامگرفته، سکوت وهمناک برخاسته از پرخاشگریهای زنان علیه زنان را، درهم شکند.
چسلر در فصل اول این کتاب، به رفتارهای قابل تامل اما خوفانگیز نخستیها و و جوه مشترک اما تغییر یافته آنها با شخصیت انسان امروز میپردازد.
او به رفتارهای وحشیانه شامپانزهها و بونوبوهای ماده برای تسلط بر ماده میمونهای دیگر اشاره کرده و رفتارهای خشونتآمیز زنان در جوامعی مانند آسیا، هند، چین، کامبوج را با الگوهای زیستی نخستیها مقایسه میکند.
جوامعی که در آن، مادرها فرزند خواندههای خود را به کار اجباری وادار میکنند و آن ها را مورد خشونت کلامی و فیزیکی قرار میدهند، مادرشوهرهایی که با عروسان خود بدرفتاری میکنند، حتی آنها را با نفت به آتش میکشند و مردانی که زنان و خواهرانشان را با توطئه زنانه به قتل میرسانند.
زنانی که به فرمان کارفرمایان زن اخراج میشوند، دخترانی که از رفتارهای دوگانه و بیثبات مادرانشان، آسیب میبینند و دختران نوجوانی که همتایان خود را تحقیر و طرد میکنند.
در فصلهای بعدی کتاب، نویسنده، بیش از ۵۰ سال تحقیقات مردم شناسی درباره «غیبت کردن»، را ارائه داده است. وی غیبت کردن را نوعی پرخاشگری غیر مستقیم، معرفی کرده و پژوهشهای جالبی را در اینباره نقل میکند.
برای نمونه در این کتاب آمدهاست: «غیبت میتواند ویرانگر و هراسانگیز باشد. چون زنان اغلب پرخاشگری و غریزههای شهوانیشان نسبت به مردان را پنهان میکنند، مجبور میشوند این پرخاشگریها را در روابطیکه با سایر زنان دارند، جای دهند. غیبت کردن زنان میتواند به شرمساری و مرگ اجتماعی زن دیگری منتهی شود. غیبت حتی میتواند مرگ فیزیکی در زنان را بهدنبال داشتهباشد.
همچنین در این کتاب تحقیقاتی مرور میشود که «جنسیت گرایی» و سایر رفتارهای متعصبانه را مورد واکاوای قرار میدهد و به روابط مادر و دختری و پرخاشگریهای نهفته، نگاهی دیگر میاندازد. مطالعات مربوط به شیوه رفتار زنان در محل کار، نژادگرایی و جنسیتگرایی در مراکز کسب و کار نیز از دیگر مباحث مهم و قابلتوجه در کتاب «زن در برابر زن» است.
مریم بهریان ـ دانشجوی دکتری رواشناسی
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=590
ادامه خواندن