سه شب با مادوکس
«ماتئی ویسنی یک» نمایشنامه نویس رومانیایی نمایش نامه کوتاه اما عمیقی دارد به نام «سه شب با مادوکس». در این نمایشنامه مهمان مرموزی وارد مهمانخانه یک شهر کوچک میشود و سه شب در شهر اقامت میکند.
صبح روز چهارم چند نفر از شهروندان در میکدهی این مهمانخانه مشغول گفتوگو با هم هستند؛ در این گفتوگو هر یک از این افراد ادعا میکند که مسافر مرموز که مادوکس نام دارد سه شب گذشته را با او گذرانده است، چنان که گویی مادوکس در این سه شب همزمان در چند جا حضور داشته؛ چند کار متفاوت انجام داده و چند نقش متفاوت ایفا کرده است!
ماتئی ویسنی یک در نمایش نامه سه شب با مادوکس ما را با نکته مهمی آشنا میکند:
مردمی ناامید و ملول که در انتظار معجزهای برای بازیابی امید و زندگی هستند رویاها و آرزوهای دست نیافتنی خود را بر هر تازه وارد ناشناس «فرافکنی» میکنند؛ مهم این است که آن تازه وارد «وعدههای مبهم و بزرگ» بدهد، وعدههایی آنقدر «گل و گشاد» که برای تمام فانتزیها جا داشته باشد.
اما معجزه زمانی رخ میدهد که ما بتوانیم «طرح عملیاتی و اجرائی» را جایگزین فانتزیهای مبهم و کلی کنیم و در عمل به آن طرح متعهد بمانیم. پیش از این در مقالهای با عنوان «چگونه یک ایده خام را تبدیل به طرح عملیاتی کنیم؟» در فصل بیستم کتاب یادداشتهای یک روانپزشک درباره تفکر عملیاتی و اجراء توضیح دادهام.
دکتر محمدرضا سرگلزایی _ روانپزشک
مطالب مرتبط
- یادداشتهای یک روانپزشک
- داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستدختری در فرانکفورت دارد
- اتاق فکر، چرا و چگونه؟
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=271