عروس و داماد ناکام!
روزی یکی از همکاران پزشک عمومی با من تماس گرفت تا درمورد یکی از مراجعانش مشورت کند. وی گفت:
«چند ماه قبل جوان تازه دامادی به من مراجعهکرد. این جوان بسیار نگران بود زیرا با وجودی که چند ماه از ازدواج او میگذشت او و همسرش موفق به نزدیکی کامل نشدهبودند. در ابتدا مشکل مربوط به عروس خانم بود چرا که هنگام نزدیکی او دچار ترس، درد و انقباضی میشد که مانع از نزدیکی بود ولی بهتدریج تلاشهای ناموفق برای نزدیکی منجر به این شده بود که در داماد هم تنش و اضطرابی راجع به عمل جنسی ایجادشود که نتیجه آن کاهش پاسخ نعوظی (سفت نشدن آلت) و ناتوانی جنسی بود.
این سیر چند ماهه باعث نگرانی شدید عروس و داماد شدهبود. هر دو نگران بودند که شاید مبتلا به نقص بدنی و نازایی هستند. طبق معمول باورهای غلط نیز نگرانی آنها را چند برابر کرده بودند. مثلاً یکی از نزدیکان عروس خانم به او گفته بود حتماً فردی که مخالف ازدواج شما بوده برایتان دعا و طلسم گرفته تا مانع از نزدیکی شما شود! قابل درک است که در چنین موقعیتی این زوج جوان چقدر نگران و آشفته بودند.»
متأسفانه همکارم اطلاعات خوبی درمورد این اختلال نداشت در نتیجه یک آمپول آرامبخش برای عروس خانم تجویز کرده بود و توصیه کرده بود چند دقیقه بعد از تزریق آمپول اقدام به نزدیکی کنند، بهاین امید که آرامش و کاهش درد ناشی از آمپول باعث رفع مشکل خواهدشد. ولی طبیعی بود که این برنامه اثر مفیدی نداشته باشد، بنابراین همکارم داماد را برای رفع مشکل به یک متخصص اورولوژی (مجاری ادراری) و عروس را به یک متخصص زنان معرفی کرده بود اما عروس و داماد هیچ مشکل ساختمانی در اعضای تناسلی خود نداشتند که نیاز به رفع و اصلاح داشته باشد لذا متخصصان مربوطه همکارم را مطلع کرده بودند که مشکل این زوج جوان «ازدواج به وصال نرسیده» نام دارد و درمان آن در تخصص روانپزشک است و این جای داستان بود که همکارم ماجرا را به من واگذار کرد.
طبیعی بود که آن زوج جوان که علاوه بر نگرانی و دلواپسی خود، اکنون به دلیل مراجعات مکرر و بیحاصل به پزشکان دچار ناامیدی و درماندگی نیز شده بودند، به اولین چیزی که نیاز داشتند توضیحی در مورد بیماری شان بود، توضیحی که به آن ها اطمینان خاطر ببخشد که این مشکل یک مساله لاینحل، لاعلاج و دائمی نیست و آنها تنها زوجی نیستند که دچار این مشکل شدهاند.
به آنها توضیح دادم که «ازدواج به وصال نرسیده» مشکلی است که خیلی زوج ها دچار آن میشوند و من درک میکنم که احساس بیکفایتی، شرم و گناه آنها از یک طرف، نگرانی از آینده ازدواجشان نیز از یک سو و در عین حال نیاز به پنهان نگاهداشتن موضوع از سوی دیگر، آنها را در چه موقعیت دشواری قرار دادهاست.
برای بسیاری از زوجهای مبتلا، این مشکل که حلّ آن چندان هم سخت نیست مدتها ایجاد رنج و ناراحتی میکند چرا که هم از مطرح کردن آن شرم دارند و هم نمیدانند به چه کسی باید مراجعهکنند. مواردی را سراغ دارم که ازدواج به وصال نرسیده باعث طلاق شده است چرا که فقر فرهنگی و عدم دسترسی به منبع اطلاعات صحیح، باعث شده بود که جدایی را تنها راه حلّ مشکل بدانند.
علل «ازدواج به وصال نرسیده» متنوع هستند: نداشتن اطلاعات جنسی و زناشویی، ترسهای غیر واقعی درباره عمل جنسی، برابر سازی تمایلات جنسی با گناه و ناپاکی و بیشرمی، و نیز تعارض در روابط زناشویی مثل ازدواجهای تحمیلی، وابستگی شدید به خانواده اولیه و خشم بیان نشده نسبت به همسر.
در مورد این زوج شروع مشکل از اختلالی در عروس خانم بود که «واژینیسم» نام دارد و معنای آن انقباض غیر ارادی مجرای تناسلی زن در هنگام نزدیکی است. زن مبتلا به واژینیسم ممکن است آگاهانه مایل به نزدیکی باشد ولی ناخودآگاه مانع از این کار میشود زیرا دخول برای او ترسناک یا کریه است! انقباض و اسپاسم واژن، هم موجب درد میشود و هم دخول را غیر ممکن میسازد و باورهای غلط و ترسهای زن را تشدید میکند. واژینیسم حتی در خانمهای تحصیلکرده و طبقات اجتماعی بالا هم رخ میدهد، بنابراین فقر فرهنگی تنها عامل واژینیسم نیست. این خانم ها «ناخودآگاه» از عمل جنسی واهمه دارند و آن را عملی خطرناک و دردآور میدانند، برخی نیز باورهای ناخودآگاهی در مورد غیر انسانی بودن، گناه آلود بودن و ناپاکی عمل جنسی دارند. شنیدههایی در کودکی که حاکی از درد و دشواری مقاربت اوّل است نیز میتواند چنین مشکلی ایجادکند و البته ضربههای جنسی مثل تجاوز نیز باعثمیشود که برخی از قربانیان بعدها دچار واژینیسم شوند.
در مواردی نیز واژینیسم انعکاس نامطلوب بودن روابط زن و شوهر است و در واقع نوعی رفتار مقابلهای ناخودآگاه زن در مقابل همسرش است. اگر «ازدواج به وصال نرسیده» تشخیص دادهشود، غالبأ با موفقیت درمان میشود ولی بدیهی است که تشخیص غلط، درمان نامناسب و یا عدم مراجعه برای درمان گاهی باعث طولانی شدن اختلال و در مواردی هم اضافه شدن افسردگی، اضطراب و مشکلات دیگری میگردد که هر یک نیازمند درمان اضافهای میباشند.
دو نفر از درمانگرانی که روی مشکلات جنسی کار کردهاند ازدواجی را گزارش نمودند که ۱۷ سال بدون رابطه جنسی کامل بودهاست! جالب این جاست که برخی از زوجهایی که چنین مشکلی دارند ولی قادر به بیان مسأله خود نیستند با شکایت از نازایی و عدم باروری به پزشکان مراجعه میکنند و در صورتیکه پزشک شرح حال کاملی از رابطه جنسی آنها نگیرد ممکن است تحت چندین درمان غیر ضروری ناباروری نیز قرار بگیرند.
برای درمان این اختلال، زن و مرد هر دو باید در درمان شرکت کنند چرا که هر دو طرف در ازدواج به وصال نرسیده سهیم هستند. اولین قدم برای این زوج یک بحث راحت و بدون رودربایستی در مورد مسأله آنها بود. این بحث هم جنبه تشخیصی دارد و هم جنبه درمان. چرا که عدم دسترسی به کسیکه بتوانند در مورد این مشکل با او صحبتکنند باعث انباشتهشدن انبوهی از هیجانات منفی شدهاست و صحبت راحت در مورد مسأله و ابراز هیجانات و نگرانیها، خود تأثیر بهسزایی در کاهش هیجانات و تنشها دارد.
گام دیگر آموزش درباره ساختمان تشریحی اعضای تناسلی و فیزیولوژی رابطه جنسی و مشکل موجود است. در بسیاری از زوجها همین آموزش و اطمینان خاطر دادن و زدودن باورهای غلط تأثیر درمانی دارد. و بالاخره روش درمانی انتخابی برای درمان این اختلال روشی است که «سکس درمانی زوج» نام دارد و توسط «ویلیام مسترز» متخصص زنان آمریکایی و همکارش «ویرجینیا جانسون» ابداعشد.
در این روش پس از طی مراحل ذکر شده، به زن و مرد تمریناتی داده میشود که رابطه جنسی را نه به شکل قبلی- که رابطه سرخوردگی و عدم موفقیت را برایشان تداعی میکند – بلکه به صورت قدم به قدم و تدریجی از سر بگیرند و در هر جلسه، راجع به موفقیتها و مشکلات خود در تمرینات انجامشده به روانپزشک یا روانشناسشان توضیح بدهند.
این زوج، تنها زن و مردی نبودند که دچار مشکل جنسی بودند و این مشکل نیز تنها اختلال جنسی نیست. تعداد زیادی از افراد دچار مشکلات متنوع جنسی هستند و متأسفانه به دلیل ناآگاهی، یا مشکلشان را سالها تحمل میکنند و یا به روشهای غیر منطقی متوسل میشوند. مثلاً مرد جوانی که سطح فرهنگ و تحصیلات پایینی داشت و دچار ناتوانی جنسی بود در ازدواج اوّل موفّق به برقراری رابطه جنسی نشده بود امّا چون شیوه برخورد درست با قضیه را نمیدانست شروع به بهانهگیری از همسر جوانش کرد و از آنجا که عروس جوان نیز به دلیل شرم، از توضیح قضیه ناتوان بود این ازدواج به طلاق انجامید، ازدواج دوّم او نیز به همان سرنوشت منتهی شد و سرانجام وقتی مرد جوان پس از ازدواج سوّم شروع به بهانهگیری کرد، تازه بستگان به پرس و جوی بیشتر پرداختند و با کشف قضیه و مراجعه برای درمان، مسأله را حل کردند.
کثرت مبتلایان ناآگاه اختلالات جنسی باعث رونق بازار افرادی شده است که بدون داشتن هیچگونه تخصصی، ادّعا میکنند که راه حلی برای این مشکلات دارند. از کنار ویترین بسیاری از مغازههای عطاری و فروشنده داروهای گیاهی که بگذرید جملاتی این چنین جلب توجه میکنند: «داروی تقویت قدرت باه»، «داروی سفت کننده کمر!»، «معجون تقویت نیروی جنسی» و …….
برخی از فروشندگان و تولیدکنندگان مواد غذایی، لوازم آرایشی و عطریات نیز چنین خواصی را برای محصولات خود ذکر میکنند و بالاخره کسانی هم هستند که با فروش زیرزمینی و غیر تخصصی داروهای محرّک سلسله اعصاب و داروهای هورمونی به تجارت میپردازند در حالیکه تجویز دارو در این زمینه باید توسط یک پزشک مطّلع صورت گیرد و بسیاری از داروها عوارض جانبی سوء جدی برای مصرفکنندگان ایجاد میکنند. هرجا که ناآگاهی و فقر فرهنگی برجستهتر باشد بازار کار شیّادان نیز پر رونقتر میگردد.
دکترمحمدرضاسرگلزایی ـ روانپزشک
مطالب مرتبط
- جوان دردسر آفرین
- کودک ناآرام
- پیرمردی با رفتارهای کودکانه
- انتظار کشیدن زیر درخت کاج
- صدایی از اعماق سالها
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=282