نام کتاب: فرهنگ، جامعه و خودبنیادی
نویسنده: دکتر نظام بهرامی کمیل
ناشر: مؤسسه فرهنگی-هنری پویه مهر اشراق
این کتاب داری ۲۱ مقاله و مصاحبه در حوزه فرهنگ، جامعه و خرد خودبنیاد است. دکتر «نظام بهرامی کمیل»، پیش از این در کتابهای «گونهشناسی روشنفکران ایرانی» و «نامباوری» با رویکردی متفاوت، مقولههایی همچون «روشنفکر کیست؟» و «باور به جادوی نامها» را مورد واکاوی قرار داده و در این مجموعه نیز به بررسی ایدههای مهمی همچون «تفاوت مدرنیته و مدرنیسم» یا «فردیت و هویت» پرداخته است.
در بخش نخست کتاب، نویسنده تمایز میان «مدرنیزاسیون و مدرنیته» را مطرح میکند. دکتر بهرامی کمیل در این سلسله مقالات مدرنیته را، نوعی جهانبینی و خرد زیربنایی معرفی کرده و آن را از «مدرنیزاسیون» که پیامدهای عینی متناسب با جهانبینی مدرنیته است متمایز میکند. بنابراین در بخش قابل توجهی از این مقالات، بحثهایی درباره مولفههای ضروری و لازم مدرنیته (خودبنیادی، اومانیسم، سکولاریسم و قداستزدایی) بحثهایی ارائه میشود.
نویسنده در این بخش مفاهیمی از قبیل چالش جامعه ایرانی با «ناامنی هستیشناسی» را تفسیر میکند و فرق میان قانون در جوامع سنتی و مدرن را تشریح میسازد. همچنین اندیشه و افکار روشنفکرانی مانند «جلال آل احمد» و «دکتر علی شریعتی» مورد نقد ساختاری قرار میگیرد. برای نمونه در مقالهای بهنام «شریعتی مقلد سورل» منبع شورگرایی و استفاده از رویکرد اسطورهای برای تهییج توده توسط نویسنده کتاب نقل و نقد میشود.
بخش دوم و سوم از این مجموعه نیز به مباحث چالش برانگیز مرتبط با سیاست ایران معاصر، مانند «آزادی بیان»، «هویت» و «عدالت فرهنگی» اختصاص پیدا کرده و آثاری مانند سریال «چرنوبیل»، فیلم «رستاخیز» و کتاب «نامباوری» مورد نقد قرار گرفته است. بررسی و پرداختن به ایده «خود بنیادی» همانگونه که در عنوان کتاب نیز به چشم میخورد، بهعنوان یکی از مولفههای حائز اهمیت در شکلگیری مدرنیته، فصل مشترک مقالات متعددی را در این کتاب شامل میشود. دکتر بهرامی کمیل، ایده بایکوت شده «خودبنیادی» را در جریان روشنفکری ایرانی بررسی کرده و برای تبیین مفهوم خودبنیادی در جوامع مختلف از نظریات اندیشمندانی مانند «اریک فروم» استفاده میکند.
به باور این جامعهشناس سیاسی، در جامعه مدرن انسان به جزئی حلشده در کل تبدیل نمیشود و این همان وجه تمایز سنت و مدرنیته است. در حقیقت «هویت جمعی ایرانیان» میراث عصر سنت و مانعی برای ورود به مدرنیته است و تنها با تولد انسانهای خودبنیاد که توانایی و جسارت اندیشیدن مستقل و انتخاب آزادانه را داشته باشند، میتوان به گذر از سنت و ورود به مدرنیته امید داشت.
تاکید بر مفهوم خودبنیادی در این مقالات اگرچه بهسبب بررسی جریان روشنفکری ایرانی اهمیت دارد اما نقدهایی نیز بر آن وارد است. برای نمونه «یووال نوح هراری» یکی از منتقدانی است که در کتاب «انسان خدایگونه» مفهوم «اراده فردی و خودمختاری» در عصر امروز را بهچالش کشیده است. به عقیده وی در جوامع مدرن و لیبرال نیز پیشفرضهایی وجود دارد که بههمان اندازه پیشفرضهای مذهبی در جوامع سنتی، قابل اثباتپذیری و ابطالپذیری نیستند. در واقع اگرچه «هویت جمعی» در طبقات کوچک اجتماعی میراث «انقلاب شناختی» و «انقلاب کشاورزی» بوده و هویت انسان پیشمدرن محصول پرستش بتها و انگارههای مقدس محسوب میشود، اما این یک روی سکه است. آن طرف سکه، انسان مدرن متاثر از انقلاب علمی و نظام پردازش اطلاعاتی است. انسانی که با افیون کالاها به جهان بیروح خود، روح بخشیده و اینبار در یک هویت جمعی جهانی که همان «دهکده جهانی» نام دارد، حل شدهاست.
از اینرو این سوال مطرح میشود که در جوامع مدرنی که شعار سنتی «اگر رنج بکشید پاداش خواهید گرفت»، جای خود را به فرمان «اگر مصرف کنید پاداش خواهید گرفت» داده است، آیا میتوان مولفه «خودبنیادی» را بهعنوان شرط لازم برای ورود به مدرنیته دانست؟ یا با توجه به پیشرفت روزافزون انسان در خلق نظام پردازش اطلاعاتی جدیدتر و خطر هک شدن شخصیتها و حل شدن در یک تمامیت اینترنتی، آیا میتوان مدعی شد جوامع مدرن به «خودبنیادی»، «قداست زدایی از بتوارهها» و «زندگی بدون امید به افیون سرمایه» رسیدهاند؟ یا هنوز راه درازی در پیش داریم؟
مریم بهریان ـ دانشجوی دکتری روانشناسی
.
مطالب مرتبط
- نامباوری (باور به قدرت جادویی نامها)
- روشنفکر کیست؟
- روشنفکر و شبهروشنفکر
- تجربه مدرنیته (هر آنچه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود)
- تاریخ اندیشه-مدرنیته
- ژرژ سورل (Georges Sorel)
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=8152