فوکو، مارکس، فرهنگ و اقتصاد
«میشل فوکو»، فیلسوف فرانسوی در سه کتاب مهم، چارچوب فلسفه پسامدرن را تبیین میکند: تاریخ درمانگاه – تاریخ جنون و تاریخ سکسوالیتی (رفتار جنسی).
در این سه کتاب فوکو به سه حوزه بسیار مهم زندگی انسان میپردازد: سلامت جسمی، سلامت روانی و سلامت جنسی.
فوکو با مرور تاریخی به این نتیجه میرسد که هر زمانه ای یک گفتمان غالب یا کلان روایت دارد که چارچوب تفکر مردمان آن زمانه را شکل میدهد و تعریف سلامت-بیماری، عقل-بیعقلی و اخلاقی-غیراخلاقی نیز از چارچوب کلانروایت آن زمانه خارج نیست.
این کلان روایتها از کجا میآیند؟
با قرائت هگلی، تاریخ، جریان رشد عقل است و روح تاریخ در مسیر بلوغ خود از ایستگاههای مختلفی عبور میکند. هر کدام از این ایستگاهها ضرورتها و اقتضاهایی دارند که همان کلانروایتها هستند.
اما با قرائت مارکسی («کارل مارکس»)، کلان روایتها محصول ضرورتهای اقتصادی هستند. مثلا جامعهای که جریان اقتصادیاش وابسته به صنعت توریسم است، نمیتواند دچار نژادپرستی و ملیگرایی افراطی باشد. در حالیکه جامعهای که جریان اقتصادیاش وابسته به نفت است به هر فرد خارجی به چشم سارقی مینگرد که قصد چپاول دارایی خدادادیاش را دارد!
جامعهای که بازار توریسم آن با توریسم مذهبی (زیارت) میچرخد بی آنکه انتخاب آگاهانهای داشته باشد مذهبیتر میشود در حالیکه جامعهای که بازار توریسم آن با توریسم طبیعت (اکوتوریسم) اداره شده، به حفظ طبیعت اهمیت بیشتری میدهد.
با چنین نگاهی تغییرات کلان فرهنگی زمانی اتفاق میافتد که تغییرات کلان اقتصادی اتفاق بیفتند، چیزی که در مقالهای با عنوان «اگر ماشین بخار اختراع نشده بود» به آن پرداخته بودم.
اما از آنسو تغییرات کلان اقتصادی نیز مدیون تغییر در فرهنگ کار هستند. برای مثال جامعهای که بر مبنای وابستگی اقتصادیاش به توریسم مذهبی دچار تعصّب و تحجّر مذهبی شده است، دیگر توان دیدن فرصتهای اقتصادی دیگر مثل توریسم طبیعت یا توریسم سلامت را ندارد، بنابراین گرفتار یک سیکل بسته یا یک چرخه معیوب میشود.
نتیجه اینکه آنان که دغدغه توسعه فرهنگی دارند باید نگاه کلان اقتصادی هم داشته باشند و آنان که دغدغه توسعه اقتصادی دارند نیز ضروری است که نگاه فرهنگی داشته باشند. «ویل دورانت»، تمدن را محصول اوقات فراغت میداند و اوقات فراغت نتیجه ارزش افزوده اقتصادی است.
دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک
.
پی نوشت:
«فریدریش نیچه» در «تبار شناسی اخلاق» ، «زیگموند فروید» در «توتم و تابو» و «برتراند راسل» در «زناشویی و اخلاق»، همچون میشل فوکو به تحلیل تاریخی فرهنگ پرداختهاند.
.
مطالب مرتبط :
- اگر ماشین بخار اختراع نشده بود
- هرم نیازهای مازلو و توسعه فرهنگی
- ترکیبی از نظریات آبراهام مازلو و الوین تافلر
- فمینیسم شترمرغی
- اسطوره، اقتصاد و اخلاق جنسی
Photo From: nochedelmundo.wordpress.com
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=166
این مطلب به زبانهای English در دسترس است
3 دیدگاه
پینگ کردن: سرمایه فرهنگی و حقوق معنوی - دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
پینگ کردن: ترکیبی از نظریات آبراهام مازلو و الوین تافلر - دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
پینگ کردن: هگل، مارکس، روح تاریخ یا ماتریالیسم تاریخی؟ | دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک