لحاف ملا!
حکایت کردهاند که ملانصرالدین روی بام خانهاش دراز کشیده بود که دید در کوچه دو نفر به سختی گلاویز شدهاند. ملا پایین آمد و به کوچه رفت و مشغول آشتیدادن آن دو شد. شریک آن دو دزد مکار از فرصت استفاده کرد و وارد خانه ملا شد و لحاف ملا را دزدید.
وقتی ملا موفق به صلح دادن دو دزد به ظاهر دعوایی شد و به خانه برگشت متوجه شد که لحافش را دزدیدهاند. زن ملا از داخل اتاق صدا زد : «ملا دعوا بر سر چه بود؟» ملا جواب داد: «بر سر لحاف من احمق!»
از این دعوا ها بر سر لحاف ملا در دنیا زیاد میبینیم. یکی از صاحبنظران عرصه رسانه میگوید:
«وقتی میبینید رسانهها خبری را برجسته میکنند و بر سر آن غوغا راه میاندازند از خود بپرسید قرار است چه خبر مهمی پشت این غوغای رسانهای پنهان شود؟!»
گاهی در فضای مجازی و در شبکههای اجتماعی دعوایی بر سر دو سوپر استار در میگیرد که کدامیک طرفدار بیشتری در شبکههای اجتماعی دارند. این یکی آن یکی را به تقلب نرم افزاری متهم میکند و آن یکی هم متقابلا این یکی را. بعد بین مردمی که وقت گرانبهاشان را در شبکههای اجتماعی مجازی میگذرانند این دعوا به مشارکت گذاشته میشود!
یکی طرفدار بهنوش بختیاری میشود و دیگری طرفدار امیر تتلو! غافل از این که تمام این دعوا منجر به معروفتر شدن این دو نفر میشود و تنور شهرت و تجارت این دونفر را داغتر میکند.
یکی دو ماه بعد همین دعوا بر سر دو برنامه تلوزیونی در میگیرد. طرفداران «ماه عسل» و «خندوانه» شروع به موضعگیری برای این یا آن می کنند. بعد از مدتی این موضع گیری ها تبدیل به موضوع «حیثیتی» میشود. و شعله دعوا بالا میگیرد و در نهایت کسانی به مادر مجری این برنامه ناسزا میگویند و کسانی هم به خواهر مجری آن برنامه! و امت جوزده نیز درگیر این دعوای پوشالی میشوند.
آنوقت هفتهنامههای پزشکی و روانشناسی نیز مقالههایی در باب «جامعهشناسی حسادت!» مینویسند! جمع کثیری وقت و انرژیشان را صرف این میکنند که یکی از این دو برنامه را تبلیغ کنند بدون این که رسانهای که صاحب این دو برنامه است، بابت این تبلیغات وجهی بپردازد! آنوقت شبکههای اجتماعی مجازی که قرار بود آلترناتیوی باشند برای شبکه انحصاری مجاز، تبدیل میشوند به حاشیهای بر آن!
غم این خفته چند خواب در چشم ترم میشکند!
هفتهتان آباد و بیدار!
دکتر محمدرضا سرگلزایی _ روانپزشک
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=296