Wir Siegen mit unserem Tod
اسیران روسی را به خط کردند، یکصد و هجده نفر، یکی از استوارهای آلمانی با یک مترجم جلوی اسیران ایستاد و با لحن دلسوزانه پدر خانوادهای که با بچههای خود حرف میزند، خطاب به اسیران گفت که قرار است از آنها امتحان خواندن بگیرد.
هر کس باید با صدای بلند چند سطری از یک روزنامه را بخواند. به کسانی که از امتحان سربلند بیرون آیند یک شغل دفتری در دفتر اردوگاه اسیران داده خواهد شد، اما کسانی که از عهده امتحان برنیایند به کارهای سخت گمارده خواهند شد.
اسیران در دستههای پنج تایی مورد امتحان مترجم قرار گرفتند. شمارههای کهنه «ایزوستیا» و «پراودا» را به تک تک اسیران دادند و امتحان برگزار شد. سرهنگ آلمانی خطاب به استوار گفت: «برای هر دسته دو دقیقه وقت بگذارید. ما باید ظرف یک ساعت این کار را تمام بکنیم».
امتحان بهموقع تمام شد. سرهنگ رو به استوار کرد و گفت: «حالا بشمارشان!». استوار از دور با انگشت سبابه شروع کرد به شمردن: «Ein, Zwest, drei, …»: نفرات طرف چپ یعنی رفوزهها، هشتاد و هفت نفر بودند، نفرات سمت راست یعنی قبول شدگان سی و یک نفر.
سرهنگ به طرف استوار برگشت و گفت: «Alles in Ordnung. Weg» : همه چیز رو به راه است یالا، بجنب!
استوار به قبول شدگان فرمان داد که به صف بایستند و بعد به جوخه «اس.اس» که منتظر ایستاده بودند با دست اشاره کرد و فرمان داد: «Feuer!» (آتش!)، اسرا در میان گل و لای به زمین افتادند. مترجم وقتی از کنار خبرنگار ایتالیایی (کورتزیو مالاپارته) رد شد به او گفت: «باید اینطور باشد! باید روسیه را از وجود این وروجکهای باسواد پاک کرد. دهقانان و کارگرانی که خوب بلدند بخوانند و بنویسند خطرناکند، همهشان کمونیست هستند!».
پاییز ۱۹۴۱ بود. در همان ایام «کورتزیو مالاپارته» با ژنرال فون شوبرت فرمانده نیروهای آلمانی در روسیه ملاقات کرد. ژنرال به خبرنگار گفت:
“Wir Siegen mit unserem Tod.”
(«ما با مرگ خود پیروز میشویم!»)
آری چنین بود! فرمانده نیروهای متجاوز و اشغالگری که بخش بزرگی از جهان را قربانی رویاهای مالیخولیایی پیشوا کرده بودند از مرگ هراسی نداشت و مرگ را نیز برای خود و همراهانش پیروزی میدانست!
اگر کسی بدون ترس در چشمان مرگ نگاه میکند قطعا فرد متهوری است ولی این دلیل نمیشود که او در جنگ حق و باطل قرار دارد و نماینده حق است! در جنگ باطل و باطل و اردوگاه باطل نیز افراد متهوری دلیرانه میجنگند!
کاش تاریخ بخوانیم!
پی نوشت:
واقعهای که ذکر کردم توسط «کورتزیو مالاپارته» خبرنگار ضد فاشیسم ایتالیایی در کتاب «قربانی» گزارش شده است. این کتاب توسط شادروان «محمدقاضی» به فارسی برگردانده شده و نشر ماهی آن را منتشر ساخته است.
دکترمحمدرضاسرگلزایی ـ روانپزشک
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=321