مبارزه برای آزادی، مبارزه برای اخلاق – فصل سوم از کتاب «اخلاق و آزادی»
در فصل پیش، این گزاره مطرح شد كه ساختارهای محدودكنندهی آزادی، چنان انسان را نسبت به آزادی حریص میكنند كه احتمال اینكه چنین انسانی «اخلاقی» رفتار كند بهشدّت كاهش مییابد.
با فرض پذیرش این گزاره (كه چون امكان تحقیق تجربی دربارهی آن نیست؛ تا تناقض درونی در آن نباشد، آن را میپذیریم)، ساختارهای اجتماعی محدودكنندهی «فردیّت» و «حق انتخاب» انسان، او را به سمت «غیر اخلاقی بودن» سوق میدهند، از اینرو، برای گام نهادن در جهت اخلاقی كردن جامعه، لازم است كه در جهت آزادی و حق انتخاب انسان تلاش كنیم.
همانطور كه «كارل پوپر» میگوید: «جایی كه آزادی نباشد، عدالت نیست» من نیز میگویم: «جایی كه آزادی نباشد، اخلاق نیست». اساس «لیبرالیسم» در اندیشهی سیاسی از همینجا نشأت میگیرد.
پایهگذاران «لیبرالیسم» در اندیشه سیاسی غرب (همچون «جان لاك» فیلسوف بریتانیایی و «ژان ژاك روسو» فیلسوف فرانسوی) طرفدار آن ساختارهای اجتماعی هستند كه تا حد ممكن فشار كمتری بر «فردیّت» و «حق انتخاب» انسانها وارد كنند.
آنچه در این زمینه مهمتر است «نگرش ما به حكومت» است تا «شكل و نام حكومت». مثلاً حكومت چین را «جمهوری خلق چین» و حكومت كره شمالی را «جمهوری خلق كره» نامیدهاند، در حالیكه این دو حكومت جزو نظامهای سیاسیای هستند كه به شدّت آزادیهای فردی را محدود میكنند.
از آنسو، كشورهایی مثل بریتانیا، دانمارك و سوئد، نظامهای سلطنتی موروثی دارند اما بیشترین احترام را برای «فردیّت» شهروندانشان قائلند.
در واقع، آنچه تعیینكنندهی نحوهی مدارای حكومت با مردم و احترام او به «حریم آزادی شهروندان» است، این است كه حكومت خود را «وكیل مردم» بداند یا «ولیّ مردم».
«نگرش وكالتی» به حكومت، به وكیلان مردم این قدرت را میدهد كه مانع از آزادی افراد و نهادهایی شوند كه به آزادی و حریم فردی مردم تعرّض میكنند؛ در حالیكه «نگرش ولایتی» به حكومت، به افراد و نهادهای حاكم اجازه میدهد به آزادی و حریم فردی مردم متعرّض شوند!
اشكال كار اینجاست كه ساختارهای ولایتی حكومت، از آنجا كه حق خود (و حتّی گاهی وظیفه خود) میدانند كه آزادی فردی شهروندان را محدود كنند، در صورتیكه شهروندان موافق با ادامه حضور آنها نباشند، حاضر به ترك قدرت نمیشوند و برعكس از ابزار قدرت برای وادار كردن شهروندان به حضور خود سود میجویند.
نتیجهی این فرایند مصیبتبار به وجود آمدن یك «سیكل معیوب» یا « چرخه مشكلزا» است. از یك سو محدود كردن آزادی افراد، آنها را غیر اخلاقی بار میآورد و از سوی دیگر در جامعهی غیر اخلاقی، میل به كسب و حفظ قدرت برای حفظ امنیّت افزون میگردد و در نتیجه هركس از ابزار قدرت برای محدود كردن آزادی دیگران بهرهبرداری میكند.
در چنین شرایطی جامعه با سرعت و با سیر تصاعدی، به سمت غیراخلاقی شدنِ بیشتر و بیشتر پیش میرود. در این شرایط چاره ای نمیماند جز اینكه برای نجات جامعه از فروپاشی اخلاقی، دست به مبارزه با ساختارهای ضدّ آزادی بزنیم، امّا مشكل مبارزه در این است كه با افراد و نهادهایی در این مبارزه رو در رو میشویم كه پایبند اخلاق نیستند و درنتیجه از ابتكار عمل و قدرت تحرّكی فوقالعاده برخوردارند.
اگر مبارزان آزادی بخواهند «اخلاقی» عمل كنند دچار محدودیت گزینهها میشوند و در نتیجه در مقابل رقیبی كه ابتكار و قدرت مانور زیادی دارد در موضع ضعف قرار میگیرند؛ و از سوی دیگر اگر بخواهند خود را به چارچوب های اخلاقی مقیّد نكنند به سرعت تبدیل به همان موجوداتی میشوند كه در حال نبرد با آنها هستند!
شاید به این خاطر بوده كه «نیچه» فیلسوف آلمانی گفته است: «در راه مبارزه با هیولا، مراقب باشید خود به هیولا مبدل نشوید!»
مرور تاریخی انقلابها و حركتهای آزادیخواهانه نشان میدهد كه انقلابیونی كه به این مهم توجه نداشتهاند به سرعت خود تبدیل به «هیولا» شدهاند.
«لنین» به سرعت جای «نیكولای رومانوف» را گرفت و «استالین» روی «راسپوتین» را سفید كرد! «رابرت موگابه» قهرمان مبارزه با استعمار، «رودزیا» را تبدیل به «زیمبابوه» كرد ولی خود، همان رفتاری را با شهروندان زیمبابوه كرد كه پرتقالیها با اهالی «رودزیا» میكردند.
بنابراین در یك «پارادوكس» گرفتار میآییم: اگر اخلاق را زیر پا نهیم، پس با چه چیزی و برای چه هدفی در حال جنگیم؟ و اگر اخلاق را زیر پا ننهیم اساساً چه امیدی به پیروزی میتوانیم داشته باشیم؟!
دکترمحمدرضاسرگلزایی – روانپزشک
.
مطالب مرتبط
ضرورت معرفتی اخلاق_فصل اول از کتاب «اخلاق و آزادی»
ضرورت روانشناختی اخلاق_فصل دوم از کتاب «اخلاق و آزادی»
اخلاق مبارزه_فصل چهارم از کتاب «اخلاق و آزادی»
قدرت اخلاق_فصل پنجم از کتاب «اخلاق و آزادی»
تعریف و بازتعریف امر اخلاقی – فصل ششم از کتاب «اخلاق و آزادی»
اخلاق به مثابه قرارداد مدنی_فصل هفتم از کتاب «اخلاق و آزادی»
گفتمان قدرت_فصل هشتم از کتاب «اخلاق و آزادی»
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=72