معرفی کتاب
نام کتاب: مجلس ضربتزدن (نمایشنامه)
نویسنده: بهرام بیضایی
ناشر: روشنگران و مطالعات زنان
«من کجا هستم؟ حقیقت من کجاست؟ روزگاری ساکن شهری بودم؛ و اینک قرن هاست سرگشته بیابان خضر الیاسم! شما مرا از من گرفتید. خیالات خود را به من چسباندید و سرهای دشمنان به تیغ ذوالفقارم بریدید! قلعهگیر و خندق گذار و معجزه سازم کردید! شاه مردان و شیر خدا گفتید! از زمینم به چهارم آسمان بردید! به خدایی رساندید! پدر خاک و خون خدا خواندید! درب شهر علمم خواندید و از آن در به درون نرفتید! شما با من چه کردید؟!»
* * *
نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» بهرام بیضایی در واقع یک «نمایش در نمایش» است. ماجرا این است که یک گروه نمایشی «سفارش گرفتهاند» که نمایشی راجع به ضربت خوردن امام اول شیعیان بسازند و در درون این نمایش، نمایش اجرا شده توسط آنان نیز به نمایش در میآید.
نمایش از قصه معروف ابن ملجم و هم پیمانانش برای قتل امام علی و معاویه و عمروعاص شروع میشود و سپس به قصه معروفتر ابن ملجم و قطامه میرسد. اما در پردههای بعدی با بن بست نمایش مواجه میشویم، این که نویسنده نمیتواند چهرهای از امام علی را نشان بدهد و میماند که اگر چهره علی حذف شود محور نمایش به جای علی، ابن ملجم خواهد بود. بهرام بیضایی از این موقعیت نمایشی بهره میگیرد تا به یک معضل اساسی فرهنگ ما برسد:
از نیکان روایتی میسازیم غیر قابل دسترس، آسمانی و اسطورهای و در عوض دشمنانشان تبدیل به محور اصلی قصه میشوند، ملموس، انسانی و قابل دسترسی.
بهرام بیضایی میگوید: ابن ملجم واقعی ما هستیم، «ما» که «او» را چنان بالا میبریم که دیگر در میان ما نباشد!
بیضایی در همان حال که به ماجرای «ضربت خوردن» میپردازد در گفتگوی میان نویسنده، کارگردان، بازیگران و دستیار کارگردان به فشارهای وارده به حال فرهنگ نیز می پردازد:
قرائت رسمی، حذف دگراندیشان، تیغ سانسور و غم نان!
در انتها نویسنده ناامید از «اجرا»، خود «نقش علی» را بر عهده میگیرد، نقشی که «حذف» میشود و «بیانیهاش» را صادر میکند چون چارهای جز شعار دادن برایش نگذاشتهاند:
《ای طبلی از شکم ساخته، قناعت به دیگران آموختی تا خود شکم بینباری! ای رگ گردن برآورده، گردن زدن آیین کردی که گردنت نزنند! ای بالا نشین که حیا افکندی، دور نیست که افکنده شوی! و ای ستم بر، که در مظلومیت خویش پنهانی، تا کی ثنای ستمگر؟!》
«مجلس ضربت زدن» نامی است مناسب برای این کتاب، زیرا به جای عبارت معروف «ضربت خوردن» از «ضربت زدن» استفاده می کند تا بگوید ما همگی گویا در اینجا جمع شدهایم برای ضربت زدن دوباره و دوباره و دوباره!
نمایشنامه مجلس ضربت زدن بهرام بیضایی را بیش از یک بار باید خواند، من چنین کردم!
دکتر محمدرضا سرگلزایی_روانپزشک
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=518
ادامه خواندن