مراقب «بازاریابی اجتماعی» طبقه حاکم باشید!
با اصطلاح «بازاریابی» آشنا هستید. وقتی فروشندهای کالای خود را تبلیغ میکند، وقتی یک آژانس مسافرتی، تورهای خود را معرفی میکند و هنگامی که یک پیتزافروشی، آگهی افتتاح خود را در خانهی شما میاندازد، شما میدانید با «بازاریابی» سر و کار دارید. در چنین مواقعی، نگاهتان نقاد و موشکاف میشود و به راحتی، تبلیغات را باور نمیکنید و به قول معروف، با خودتان میگویید: «هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه!»
اما گاهی ما با کسانی سر و کار داریم که به ظاهر، قرار نیست چیزی به ما بفروشند. اینگونه به نظر میآید که ما در حال دریافت کالای رایگانی هستیم بنابراین تصور میکنیم لازم نیست نقاد و موشکاف باشیم. این سناریو، ماجرای «بازاریابی اجتماعی» (social marketing) است. شما پای تلویزیون نشستهاید و بدون اینکه پولی بپردازید، مشغول تماشای یک سریال داستانی هستید. ظاهر ماجرا این است که فقط مشغول تفریح و سرگرمی هستید، در حالیکه مغز شما مشغول یادگیری است. رسانهای که آن سریال را برای شما نمایش میدهد، در حال «برنامهریزی ذهن شما» است. در ظاهر، کالایی تبلیغ نمیشود و شما نیز پولی نمیپردازید اما واقعیت ماجرا این است که بسیاری از کالاها -بدون اینکه بدانید- برای شما تبلیغ میشوند و شما نیز در آینده، بدون اینکه بدانید چرا، پول هنگفتی را برای خرید این کالاها خواهید پرداخت!
وقتی شما با قهرمان یک فیلم سینمایی ارتباط برقرار میکنید، بدون هیچ دلیل منطقی از اتومبیل او نیز خوشتان میآید و در آیندهای نزدیک یا دور حاضرید زیر بار قرض بروید تا اتومبیلی شبیه آن را خریداری کنید؛ بدون اینکه در لحظهی خرید آن اتومبیل، حتی به خاطر آورید که کدام فیلم سینمایی، شما را تحتتاثیر قرار دادهاست!
شما در حال تماشای اخبار تلویزیون هستید و تصور نمیکنید بسیاری از اطلاعاتی که دریافت میکنید نه «آگاهی»، که در واقع «آگهی» هستند. به ظاهر آماری را برای شما بازگو میکنند و به شما میگویند که این آمار، حاصل یک «نظرسنجی» است، در حالیکه واقعیت این است که آن چه می شنوید، یک «نظرسازی» است تا یک «نظرسنجی». از آنجا که انسان موجود اجتماعی است، قابلیت شدیدی برای «تلقینپذیری» و «تقلید کردن» دارد. کافی است باور کنید که بیشتر مردم، چنین فکر میکنند، شما نیز همانگونه فکر خواهید کرد!
تحقیقات روانشناسی اجتماعی نشان داده که بخشی از مردم، چنان تلقینپذیرند که حتی هنگامی که بیشتر مردم چیزی برخلاف آنچه او «به چشم خود دیده است» بگویند، او به آنچه دیده است، شک خواهد کرد! در دنیای عجیبی زندگی میکنیم. برخلاف آنچه تصور میکنیم، صادقترین افراد کسانی هستند که رسما به شما اعلام میکنند که قرار است چه کالایی به شما بفروشند و برای آن، چه بهایی میطلبند. اغلب کسانی که به ظاهر کالای رایگانی را در اختیار شما می گذارند، مشغول «بازاریابی اجتماعی» هستند. آنان روزی بهای کالای خود را چند برابر از شما دریافت خواهند کرد بدون اینکه بدانید چرا و به چه کسی، چه هزینهای را پرداختهاید.
یک شاعر آفریقایی میگوید: «هنگامی که سفیدپوستان به سرزمین ما آمدند، ما مزرعه و معدن داشتیم و آنان کتاب مقدس را در دست داشتند. آنان به ما آموختند که چشمانمان را ببندیم و دعا کنیم. وقتی چشم گشودیم، کتاب مقدس در دستان ما بود اما آنان مالک مزرعه و معدن ما بودند!»
چشمانتان را باز نگه دارید، حتی هنگام دعا!
این روزها گرگها لباس چوپانی به تن میکنند!
دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک
.
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=582
3 دیدگاه
پینگ کردن: شکرانه را که چشم تو روی بتان ندید! - دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
پینگ کردن: اطلاعات غلط از بیاطلاعی بدتر است - دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
پینگ کردن: تبلیغات جنسیتمحور چگونه عمل میکنند؟ - دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک