نام کتاب: مفتش اعظم
نویسنده: فئودور داستایوسکی
ترجمه: کامل روزدار
انتشارات: اشاره – ۱۳۹۴
داستان «مفتش اعظم» پنجمین فصل از رمان بلند برادران کارامازوف نوشته فئودور داستایوسکی است که در عین حال که یک داستان مستقل است، در ارتباط و ادامه رمان برادران کارامازوف است. این داستان بهصورت مستقل از رمان اصلی به اکثر زبانهای دنیا بارها منتشر شده است و بسیاری از نویسندگان و متفکران از آن تأثیر پذیرفته یا برای آن نقد نوشتهاند. خود داستایوسکی داستان «مفتش اعظم» را نقطه اوج آثار ادبی خود میدانست.
داستان، گفتگوی دو برادر با طرز تفکر و جهانبینی متفاوت به نامهای «ایوان» و «آلیوشا» است که ایوان پوئمی (Poem) (اثر منظوم، داستان یا افسانهای بلند) که گفته است را برای آلیوشا شرح میدهد. در آن ایوان عصیان و اعتراضش را به ساختار جهان نشان میدهد.
در اکثر داستانهای داستایوسکی دو چیز همیشه وجود دارد:
یک طرف کسانی که دارای ایمانی به باوری هستند و طرف دیگر انسانهایی که در مخالفت با آن ایمان شورش میکنند و در عین حال در پی یافتن تکیهگاهی هستند، اوج این مسئله را در داستان «مفتش اعظم» میبینیم.
در واقع این دو طیف انسانها را در قالب دو نوع طرز فکر داستایوسکی میتوان دید که در تضاد و کشاکش با هم هستند و به نوعی این قطبیت باعث رنج روحی او میشدند به قول «اشتفان تسوایگ» (Stefan Zweig) داستایوسکی خود به استقبال این رنج رفت و همانند یک شهید بار گناه شک و تردید را به دوش گرفت و باعث شد خوانندگان آثارش در مورد تمامی مسائل دوباره بیندیشند و هر فرد خود، خطوط نیکی و بدی را تعیین کند و از هرج و مرجی که گرفتارش است دوباره جهانی بیافریند. به همین دلیل است که مهمترین موضوعی که در این داستان مورد بحث قرار میگیرد، «ایده آزادی» است. «آزادی ایمان»، «آزادی وجدان».
این که آیا انسانها توان کشیدن بار سنگین آزادی را دارند؟ آیا میتوانند بدون «تکیهگاهی محکم» به زندگی خود ادامه دهند؟ یا این که این بار را به قول نیچه، «ابر انسانها» و با بیان داستایوسکی، «برگزیدگان» فقط میتوانند تحمل کنند و توده انسانها «آرامش و امنیت» را حتی اگر وعدهای پوشالی باشد به آزادی و «انتخاب بین نیک و بد» ترجیح میدهند.
به نظر «ایوان» کشیدن این بار از توان انسانهای معمولی یا همان توده انسانها خارج است و چنین انتظاری از آن ها داشتن توقع زیادی است. آلبر کامو میگوید:
«ایوان از بشریت دفاع میکند. ایوان بیگناهی بشریت و نیز بیعدالتی را نشان میدهد که برای بشریت مرگ را به ارمغان می آورد.»
در پایان جملهای از گئورگ لوکاچ (Georg Lukácz) فیلسوف و نقدنویس مجاری را در مورد داستایوسکی نقل میکنم:
«آثار داستایوسکی منزلگاهی است در راه رهایی انسان از دو قطبی کردن نیک و بد.»
علی محمدی_کارشناس ارشد روانشناسی
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=496