نام کتاب: مهمان ناخوانده
نویسنده: اریک امانوئل اشمیت
مترجم: تینوش نظمجو
ناشر: نشر نی
.
فروید: «انسان توی یه زیرزمینه، توی تونل، تنها نورش مشعلیه که با تیکههای پارچه درستکرده، انسان مؤمن توی این تونل جلو میره و فکرمیکنه، ته تونل یه روزنه است و دری وجود داره که پشتش نوره…. اما انسان خدانشناس میدونه این همون نوری هست که خودش با دستهای خودش درستکرده، پس طبیعیه که وقتی به دیوار نزدیک میشه دردش بیشتره، همه چیز براش تهی میشه….»
ناشناس: «انسان خدانشناس شما تنها یک انسان ناامیده.»
فروید: «من اسم این رو شهامت میذارم.»
ناشناس: «تو زیادی عاشق شهامتت هستی!»
نمایشنامه «مهمانناخوانده» (Le Visiteur)، زنجیرهای از دیالوگهای فلسفی و روانشناختی است که یکی از اهداف نویسنده از بهتحریر درآوردن آنرا میتوان عادتزدایی اندیشهها، باورها و درهمشکستن چارچوبهای ایدئولوژیک انسان دانست.
مهمان ناخوانده «اریک امانوئل اشمیت»، نویسنده و نمایشنامهنویس فرانسوی، وین سال 1938 را بهتصویر میکشد. دوره ای از تاریخ که نازیها با تسخیر اتریش، رعب و وحشت را به یهودیان این کشور نیز تسریدادند.
«زیگموند فروید» و دخترش «آنا»، دو شخصیت اصلی این نمایشنامه را تشکیلمیدهند. امانوئل اشمیت در آثار خود از شخصیتهای تاریخی و زندگینامه آنها کمکمیگیرد تا مضامین داستانهایش برای مخاطبها جذابتر و تاثیرگذارتر شود.
نمایشنامه «مهمان ناخوانده»، ملغمهای از افسانه و تخیل با وقایع تاریخی و بخشهایی از زندگی فروید است که حول مفاهیم فلسفی مهم زندگی میچرخد و اصلهای وجودی مهمی همچون مرگ، زندگی، عشق، خدا و آزادی را بهچالشمیکشد.
نمایشنامه از صحنهای آغاز میشود که زیگموند فروید سالخورده و بیمار اما سرشار از شهامتی وصفناپذیر برای ماندن و دفاع از آزادی و شرافت، پس از حمله گشتاپو به خانهاش و دستگیری آنا دچار سرخوردگی شدیدی شده و به بنبست میرسد. او که تا پیشاز این، مصرانه از ماندن در وطن و ایستادگی در برابر یهودیستیزی میگوید، پس از دستگیری آنا، چاره بهجز امضاکردن سندی که بهنفع نازیها است، اما به نجات جان دخترش و مهاجرت از اتریش منجرمیشود، ندارد.
با بهبنبسترسیدن پروفسور «فروید» و ناتوانی وی در برابر مسایل غیرقابلحل هستی مانند عشق و مرگ و آزادی، مردی ناشناس از پنجره وارد صحنه نمایش میشود و فروید را راهی یک مکاشفه یا سفر ناخودآگاهی میکند تا از او را از وهم حقیقت دنیای نمادین رهاییبخشد. مسیریکه «ژاک لکان»، روانکاو فرانسوی، آن را پیمودن فانتزی و عبور از دنیای سمبولیک و رسیدن به ساحت واقع یا رئال میداند.
ورود نمادین مرد ناشناس، وجهی از زندگی را نمایشمیدهد که شبیه به عینیتها و دنیای عقلانی و منطق نیست. نه برای پروفسور فروید و نه برای تماشاچیها، هویت ناشناس تا پایان نمایش فاشنمیشود. ناشناس چه کسی میتواند باشد؟ شاید او مأمور مخفی گشتاپو است یا تجسمی از ادراکهای ناخودآگاهانه دکتر فروید. آیا او یک مجنون است؟ جادوگر است؟ یا همانگونه که مدعی است، همان خدایی است که فروید بهاو باورندارد؟
غریبه نام ندارد، تاریخ تولدش را نمیداند، حتی پدر و مادری که او را بهاین دنیا آوردهباشند را نمیشناسد، او به زمانمندبودن جهان و دنیای اعداد و منطق اعتقادی ندارد و پر از ابهام و ایهام و افسون است. در حقیقت مرد ناشناس با هویت رازآلود خود بهدنیای منطقی و عقلانی پرفسور گریزمیزند، تا راهی دیگر پیشپای این آتئیست انعطافناپذیر که در برابر پرسشها و مسایل غیرقابلحل هستی به پوچانگاری رسیده، بگذارد.
ناشناس: «پروفسور فروید، الحاد و خداناباوری هم خودش یک مذهبه و حتی احمقانهتر از ایدئولوژیها و خرافههای قبلی»
زمانیکه پروفسور بهشدت نیازمند قطعیت و رسیدن به میدانم مطلق است، ناشناس با طرح سؤالات هوشمندانه، میل به کنترل و پیشبینیپذیرکردن جهان را از سکه میاندازد و ثابت میکند که هستی یک معما نیست بلکه یک راز است.
«دکتر فروید، شما تا امروز فکر میکردید زندگی پوچ است اما الان میدونید اسرارآمیزه».
غریبه مهرههای بازی را بهگونهای میچیند که شخصیتهای جزماندیش و غیرقابل انعطاف داستان مانند زیگموند فروید یا مامور گشتاپو (در صحنهای که فروید با کمک یکی از عکسهای خانوادگی او را متوجه شباهتش با پدربزرگ پروفسور کرده و باورهای نژادپرستانهاش را درهممیشکند) دربرابر ادعاهای سرسختانه خود «کیش ـ مات» شده و متوجه این موضوع میشوند که همیشه هم نمیتوان به وضعیت آشوبناک هستی با فرضیهها و دیدگاههای عقلانی و منطقی پاسخداد و گاهی اوقات لازم است تا در برابر تفکرات منجمدشده ذهن، دست به عصیان زد و بهجای عقل و منطق از کشف و شهود کمکگرفت.
اریک امانوئل اشمیت، دکترای فلسفه دارد، آثارش به بیشاز ۴۳زبان ترجمهشده و در بیش از پنجاه کشور بهاجرا درآمدهاست. او تدریس در دانشگاه را رهاکرد تا یک نویسنده تماموقت باشد و با آثار خود قطعیتها را بهچالش بکشد.
مریم بهریان – دانشجوی دکتری روانشناسی
.
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=571