نام کتاب: نان سالهای جوانی
نویسنده: هاینریش بُل
ترجمه: محمّد اسماعیل زاده
انتشارات: چشمه – چاپ ششم – ۱۳۹۰
گرسنگی قیمتها را به من یاد داد
«هاینریش بُل»
هاینریش بُل (Heinrich Böll) نويسنده رمانها، نمايش نامهها و داستانهای كوتاه واقعگرايانه اجتماعی و انتقادی است و سعی کرده تا در نوشتههایش انسانهایی را به تصویر بکشد که فرودست هستند و بالطبع بیشتر گرفتار ناهنجاریهای اجتماعی میشوند.
رمان «نان سالهای جوانی» که با عنوان «نان آن سالها» نیز در ایران انتشار شده است، روایتی است از گرسنگی بعد از سالهای جنگ جهانی دوّم. ماجرای جوانی است به نام «والتر فندریچ» که در فقر زندگی میکند و برای مقابله با این فقر و گرسنگی دست به کارهای زیادی میزند و حتی کتابهای پدرش را نیز برای خریدن نان میفروشد. سپس از روستا به شهر آمده و نهایتاً تعمیر کاری ماشینهای لباسشویی را به عنوان شغل خود انتخاب میکند.
فندریچ پسر فقیری است که همواره گرسنه بوده است و از فقرش سخن میگوید. راوی داستان که خود فندریچ است طوری از نان حرف میزند که انگار تمام جهان حول محور نان میچرخد. حتی زمانی که به شهر آمد و وضع مالیاش بهتر شد، چشمش از نان سیر نشد، نان برای فندریش اهمیت فراوانی پیدا کرده بود بهطوری که حتی زمانی که دستمزد نسبتا خوبی هم میگرفت از نانوایی به تعداد زیادی، بهترین و خوشمزهترین نانها را میخرید. او نانها را نمیخورد و تنها به تماشای آنها مینشیند و قبل از کپک زدن به آشپزخانه صاحبخانهاش میبرد تا سرانجام خورده شوند. در این رمان تصویر قحطی و گرسنگی در سالهای پس از جنگ با جریانی عاشقانه درهم میآمیزد.
شاید مکالمه زیر که بین فندریچ و دختر صاحب کارش انجام میگیرد بتواند کمی از حال و هوای داستان را منتقل کند:
«گفتم یک بار دیگر لیستهای حقوق را نگاه کن، لیستهایی را که تو مینوشتی؛ بلند و آن گونه که آدم شعرهای مذهبی را میخواند با احساس، اسم آنها را با صدای بلند بخوان و بعد از هر اسم بگو: مرا ببخش و بعداً اسمها را جمع بزن، تعداد اسمها را ضربدر هزار نان بکن، نتیجه را دوباره در هزار ضرب کن. آنوقت از تعداد نفرینها و فحشهایی که توی حساب بانکی پدرت جمع شدهاند، اطلاع پیدا خواهی کرد.»
صميميّتی که در لحن راویهای داستانهای «بُل» وجود دارد و پرهيز از واژهپردازیهای زیاد، داستانهای بُل را دلنشين و جذاب كرده است. خود وی در یک گفتگوی رادیویی نظرش را در مورد یک اثر ادبی چنین میگوید:
«فرق یک اثر ادبی با بيانيههای سياسی و كليسايی اين است كه نويسنده هميشه دودل است و اين دودلی را آشكارا با خواننده در ميان میگذارد. ترديد نسبت به خودش و حتی كارش. نويسنده و اثر او نبايد به یک اسطوره تبديل شوند. نويسنده بايد با آدمهای عادی جامعه همتراز باشد».
علی محمدی_کارشناس ارشد روانشناسی
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=442