نام کتاب: نقاب نامهها
نویسنده: آرش رمضانی
ناشر: روزنه – ۱۴۰۰
نقاب نامهها دومین اثر نویسندهی سی و دو سالهی مشهدی، آرش رمضانی است که به تازگی توسط نشر روزنه به چاپ رسیده است. اثر اول آرش رمضانی که «نغمههایی از پشت دیوار» نام دارد نیز توسط نشر روزنه منتشر شده و مجموعه داستان-خاطرههاییست از روزهایی که آرش رمضانی به عنوان روانشناس در زندان مشغول به کار بوده است. او در کتاب نخستش ما را با روایتهایی مستند، صادق، صمیمی و منتقدانه مواجه میکند که از پشت میلههای زندان پا گرفتهاند و میشود آن را یک رئالیسم اجتماعی نامید.
اثر دوم او امّا فضایی کاملاً متفاوت دارد. «نقاب نامهها» فضای مدرن و چهارچوبگریزی را به تصویر میکشد, مابین خیال و حقیقت؛ خودآگاه و ناخودآگاه و گزارش و هذیان.
این اثر روایتیست جذاب، روانکاوانه، پر پیج و خم و معماگونه که دست مخاطب را میگیرد، او را با خودش وارد جهانی مملو از سؤال و تعلیق میکند و پس از مبارزهای لذتبخش، مخاطب را به سلامت از هزارتوی کلمات بیرون میآورد، اما پیش از آنکه عرق خواننده خشک شود دوباره او را داخل رینگ میکشد.
داستان از نگاه اولشخص بیان میشود و نویسنده برای روایت داستان، خودش را در جایگاه شخصیت اول داستان نشانده تا هم داستان زبانی صمیمیتر داشته باشد و هم راهی میان جهان شخصی خودش و جهان داستان باز کند؛ جهانهایی که در هر دو آنها قهرمانان سرخورده و ناامید به زخمهایشان خیره ماندهاند و با خودشان فکر میکنند که: «هیچکاری نکردن در شرایط جهنمی بهترین کار است! چراغ امید مرده است و همهی منافذ اصلاح را بتن ریختهاند!»
داستان از یک تابستان سوزان آغاز میشود که آرش رمضانی تماس غیر منتظرهای را از روانپزشک یک بیمارستان روانپزشکی دریافت میکند. روانپزشک پس از معرفی خودش درخواست قرار ملاقاتی فوری با نویسندهی داستان ما دارد، قرار ملاقاتی که جهان نویسنده را ناگهان با مجموعهای از تکانها و پرسشهای شدید روبهرو میکند.
روانپزشک بیمارستان روانی در ملاقات با نویسنده، مجموعهی نامههایی را به آرش رمضانی میدهد که توسط یکی از بیمارانش نوشته شدهاند. بیماری که پس از نوشتن نامهها روزهی سکوت گرفته و لب از لب باز نمیکند؛ نامههایی که رویشان نوشته شده است: «به آرش رمضانی.»
بیمار روانی که مظنون به قتل همسرش است، به تازگی از زندان به تیمارستان منتقل شده و آرش را از زمانی میشناسد که روانشناس زندان بوده است. بیمار پیش از این هم در زندان برای نویسنده چهار نامهی مالیخولیایی ارسال کرده است که آنها را در کتاب نغمههایی از پشت دیوار خواندهایم.
نامههایی که پیامی رمزگذاری شده را برای ما مخابره میکنند و حریف میطلبند برای رمزگشاییشان. بیمار در نامههایش جهان تو در تویی از رازها و ابعاد پیچیدهای از روانش را به نمایش میگذارد و بازی پیچیدهای را به راه میاندازد که هر ذهن کنجکاوی را به مبارزه میطلبد؛ رازهایی که با گشودن هرکدامشان رازهایی جدید بازتولید میشوند. نامههایی که از طرف یک نفر نوشته شدهاند اما دستخطها و لحن هایی متفاوتی دارند!
آرش رمضانی در روایت این نامهها از زبان، رسمالخط و حتی نقاشیهای جسورانهای استفاده میکند تا هم قدرت روایتش را به نمایش بگذارد و هم به بیمار روانی فضایی بدهد که بدون حضور سایهی نویسنده، خودش را ابراز کند و اصطلاحاً در اثر چندصدایی صادقانهای وجود داشته باشد.
این اثر برخلاف بسیاری از رمانهای معاصر پیرنگی محکم دارد و با گرهافکنی و گرهگشاییهای مکرر، اوج و فرودهای فکر شده و پیچیدگیهایی بدیع خواننده را در انتظار و کشمکش نگه میدارد و او را در حل این پازل بزرگ همراه و همدست میکند؛ آنقدر که ممکن است در میانهی اثر فریاد بزنید: «نگفتم؟!»
نکتهی دیگری که دربارهی این اثر لازم به ذکر است همان پلی است که میان جهان داستان و جهان حقیقی نویسنده کشیده شده است.
در هر دو اثرِ این نویسنده مبارزهی دائمی او و شخصیتهای داستانیاش را به عنوان اعضاء کوچک اما دغدغهمندی از جامعه میبینیم که میخواهند تسلیم شرایط موجود نشوند اما سایهی قدرت حاکم دارد مقاومت را برایشان سختتر و سختتر میکند.
رمضانی در زیربنای داستانهایش میخواهد روزگار کسانی را به تصویر بکشد که میخواهند سنگر را خالی نکنند اما از یک طرف دشمن لحظه به لحظه شنیعتر و وقیحانهتر از گذشته پیشروی میکند، از طرفی مبارزان این طرف سنگر دارند روز به روز شکستخوردهتر و ناامیدتر میشوند و به قول معروف فرار را برقرار ترجیح میدهند و از طرفی دیگر سنگر هم روی زمین سفتی بنا نشده است.
نویسنده نسلی را پیش چشم ما میگذارد که آمده بود برای تغییرها و امیدهای بزرگ که یکباره چشمهایش را باز کرد و خود را فریبخورده یافت. نسلی که روزهی سکوت گرفته، غرق در داروهای روانی در حیاط یک تیمارستان بزرگ پرسه میزند و آخرین فریادهایش را مکتوب میکند تا شاید روزی آرش رمضانیای از راه برسد، آنها را بخواند و برایش مرثیهای بنویسد!
سهیل سرگلزایی
(منتشر شده در روزنامۀ سازندگی- شماره 1047- 19 مهر 1400- به مناسبت رونمایی از کتاب)
.
مطالب مرتبط:
- زندان و تراژدی زندگی ایرانیان
- نغمههایی از پشت دیوار
- دست چپم داره منو میکشه (آخرین حرف های محکومان به اعدام)
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=13324