همرنگ جماعت
«پارک ملی آریزونا» یک منطقه جنگلی حفاظتشده در آمریکاست. برخی از بازدیدکنندگان از این پارک ملی از این منطقه حفاظتشده چوب برمیداشتند و این ماجرا باعث به هم خوردن وضعیت طبیعی جنگل میشد. یک پژوهشگر تصمیم گرفت راجع به پیامهایی که میتواند این رفتار را تغییر دهد تحقیق کند.
در نوبت اول تابلویی در مسیر حرکت بازدید کنندگان نصبشد که روی آن نوشته شدهبود: «بسیاری از بازدیدکنندگان قبلی، چوبهای این جنگل حفاظت شده را برداشتهاند. این کار وضعیت طبیعی پارک جنگلی را دگرگون ساخته است.» این تابلو دارای تصویری بود که چند نفر را در حال برداشتن چوب نشان میداد.
در نوبت دوم تابلویی در مسیر نصب شد که روی آن نوشته شدهبود: «لطفا چوبهای این جنگل حفاظت شده را برندارید تا وضعیت جنگل حفظ شود.» این علامت شامل تصویری بود که فقط یک نفر را در حال برداشتن چوب نشان میداد.
پس از نصب تابلوها محققان تعدادی چوب قابل حمل را در مسیر بازدید کنندگان قرار دادند. زمانی که هیچ علامتی وجود نداشت، بازدیدکنندگان ۲/۹۲ درصد چوب ها را برداشتند. وقتی تابلوی اول نصب شد که چندین نفر را در حال برداشتن چوب ها نشان میداد و روی آن نوشته شده بود «بسیاری» از بازدید کنندگان قبلی چوب برداشتهاند بازدیدکنندگان ۷/۹۲ درصد چوبها را برداشتند به بیان دیگر نصب چنین هشداری آمار دزدیدن چوب را تقریبا سه برابر کرد!
در حالی که وقتی تابلوی دوم نصب شد که فقط یک نفر را در حال برداشتن چوب نشان میداد بازدید کنندگان فقط ۱/۶۷ درصد چوب ها را برداشتند یعنی دزدیدن چوب حدود چهل درصد کاهش یافت.
این پژوهشگر نتیجهگیری کرد که اگر مردم تصور کنند کار اشتباهی توسط اغلب مردم انجام میشود احتمال این که آنها هم همان اشتباه را انجام دهند افزایش پیدا میکند! یعنی «همرنگ جماعت شدن» باعث میشود ما حتی وقتی به اشتباه بودن رفتاری متقاعد میشویم آن رفتار را انجام میدهیم!
بنابراین هشدارهای دائمی راجع به افزایش آمار جرم و بیمسئولیتی و قانونشکنی ممکن است منجر به رشد این رفتارها شود بخصوص در فرهنگی که توصیه میشود: «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش!»
«هانس کریستین اندرسون» داستاننویس دانمارکی در داستان شیرین «لباس نامرئی پادشاه» حکایت مردمی را ذکرکرده است که با اینکه میدیدند پادشاه عریان است از ترس انگشتنما شدن و تنها ماندن برای لباس درخشان سلطان کف میزدند.
آنچه هانس کریستین اندرسون در قالب داستان ذکر کردهاست: «فیلیپ زیمباردو و سولوموناش» روانشناسان برجسته آمریکایی با پژوهشهای وسیع به اثبات رساندهاند.
پینوشت:
۱- پژوهش «روبرت کیالدینی» در «پارک ملی آریزونا» را از کتاب زیر نقل قول کردهام:
«افسونگری: هنر نفوذ در ذهن ها، قلب ها و رفتارها» – گای کاوازاکی – مترجم: «امیر قادری» – نشر سیته
۲- پژوهشهای «فیلیپ زیمباردو و سولوموناش» را در کتاب زیر بخوانید:
«روانشناسی اجتماعی»: «رابرت بارون» – ترجمه «دکتر یوسف کریمی» – انتشارات روان
دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک
مطالب مرتبط
photo from: pressherald.com
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=788