پیرانه سر
حتما این شعر «لسان الغیب» را بارها شنیدهاید كه:
پیرانه سرم عشق جوانی بهسر افتاد
آن راز كه در دل بنهفتم به در افتاد
و نیز به طور حتم بارها در مینیاتورهای ایرانی این تصویر را دیدهاید كه پیرمردی دستار از سر افكنده و پریشان موی و سپید ریش، در میان انبوهی كتاب نشسته است و زن جوان زیبارویی، سبوی باده در یک دست و جام باده در دست دیگر، بالای سر او ایستاده است.
رمزاین پیرمرد سپیدموی و این زیباروی باده به دست را میخواهم با نمادشناسی یونگی برایتان بگشایم.
پیرمرد سپیدموی كتاب در دست، نماد وجه «آنیموسی» زندگی است. «آپولو» خدای عقل و خرد و اخلاق در تئولوژی المپی با سپیدی و پختگی و كتاب، خود را نمایان ساخته است.
آپولو به تعبیر «هراكلیتوس یونانی»، خدای منطق (Logos) است كه با نیروی Logos خود را از جهان كنار میكشد و به جهان نگاهی «عینی» و Objective دارد. گرچه این سبک تفكر و این نوع زندگی در مشی فیلسوفان رواقی (Stoics) بسیار ستوده شده است، اما در جایی از زندگی به بنبست میرسد.
«ادموند هوسرل» پدر پدیدارشناسی آلمانی، عقل را در مواجهه با سه چیز ناتوان میبیند : عشق- ایمان و مرگ!
و چه زیبا «مصطفی مستور» در كتاب «روی ماه خداوند را ببوس» این عقیدهی «هوسرل» را در قالب قصه در میآورد.
عقل مداران با تفكر نقاد خود، در مقابل فریبهای دین فروشان واكسینه شدهاند و دچار «تدین مصلحت اندیش عوامانه» نمیشوند، اما از آن سو با عفریت شوم «هیچ انگاری و پوچ اندیشی» كه مواجه میشوند از پای میافتند و به ورطهی سرد و خاموش «هادس» دچار میشوند.
اینجاست كه دوای «پیرانه سری» در دست «ساقی» است. ساقی، نماد «دیونیزوس» است، رب النوع عشق و مستی و شوریدگی و وصل.
دیونیزوس گرچه در زمرهی ایزدان نرینه قرار گرفته است اما ذاتی «آنیمایی» دارد، به همین دلیل مكمل تفكر آنیموسی آپولونی است.
آنگاه كه زره عقل چنان بر تنمان سنگینی میكند كه ما را از غواصی در دریای آشوبناک جهان (Chaos) باز میدارد، از خود بیخود شدن مستانه چارهی كار است.
دیونیزوس میآموزد كه عقلانیت یكی از پای افزارهای آدمی است و «افسون زدگی» پای افزار دیگر. عقلانیت ما را یاری میدهد كه گرفتار شطح و طامات افسون بافان كاسب مآب نشویم و از دیگر سوی افسون زدگی دیونیزوسی به ما میآموزد كه با شوق و رضایت غرق در افسون جهانی شویم كه پر آواز پر چلچلهها و سیب و ستاره است.
من در مردمی كه با آنها سروكار دارم جا به جایی ناكارآمد این دو رب النوع را به كرات میبینم: اكثریتی كه در مقابل جادوگران بهشت فروش، دیونیزوس میشوند و اقلیتی روشنفكر «عقل زده» كه جهان را خالی از شعر و شراب و شور میبینند و به «درماندگی آموخته شده» تن میدهند و مانیفستشان «كاری از ما ساخته نیست!» میشود!
و این دو طایفه گرچه مانیفستی متضاد دارند، دو تیغهی یک قیچی هستند كه بر ساقهی سبزینهی زندگی فشار میآورد:
نگویمت همه ساله می پرستی كن
سه ماه میخور و نه ماه پارسا میباش
دكتر محمدرضا سرگلزایی ـ روانپزشک
مطالب مرتبط
- سبک زندگی: آپولونی یا دیونیزوسی؟
- داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستدختری در فرانکفورت دارد
- رمزگشایی نمادها در داستان پینوکیو
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=226