چرت می زدم در صف گوشت کوپنی
روزی که تو را در «تابوت توبه» ارشاد میکردند!
کارتهای صد آفرینم را میشمردم
وقتی تو جریمهی خوابهای کودکانه مرا میپرداختی!
نیستی که ببینی تمام کوپنهایم را در جویِ آب خیابان انقلاب ریختهام
و پشت کارتهای صد آفرینم برای خودم جریمه صادر کردهام
من اینک به نام تو خود را به جزیرهی مجنون تبعید کردهام!
«خط شکن»
«وجعلنا» میخوانم و از میدانهای مین عبور میکنم
تا اناری را به دستت برسانم
که در سیصد و سی تناسخ قبلیات جاگذاشته بودی
محمدرضا سرگلزایی
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=345