کودکان ابدی: چرا این کودکان هرگز بزرگ نخواهند شد؟!
اگر در خانواده، والدین خیرخواه برای حفاظت فرزندان در برابر خطر، در همهی امور به جای آنان تصمیم بگیرند، این فرزندان تبدیل به کودکان ابدی خواهند شد، آنها هیچگاه تصمیمگیری و حل مسأله را نخواهند آموخت و همیشه نیاز به هدایت و حمایت خواهند داشت. هرگاه مشکلی در زندگیشان رخ بنماید آنها از پدر و مادر توقع حل و فصلش را دارند و تمام عمر مسؤولیت همهی دردها، رنجها، مشکلات و ناکامیهایشان را بر دوش والدین میگذارند.
اگر این کودکان در نقش «کودک مطیع و سازگار» فرو روند منفعل، بیانگیزه، بیابتکار و بیشوق و ذوق خواهند بود، افسردهخو و مهار شده. در سن چهل سالگی هم اگر دچار سرماخوردگی شوند منتظر مادری هستند که با ظرف سوپ داغ وارد اتاق شود و نوازششان کند. و اگر این کودکان در نقش «کودک لجباز و ناسازگار» فرو روند همیشه نافرمان، لجوج، تخریبگر و پرخاشگر خواهند بود. در و پنجره میشکنند، دیوارها را خط خطی میکنند، از چراغ قرمز عبور میکنند و دست در جیب دیگران فرو میبرند! والدین خیرخواه باید آرام آرام مسؤولیتها را به فرزندانشان واگذار کنند، آزادی و حقّ انتخاب بدهند و اجازه بدهند که فرزندانشان اشتباه کنند و از اشتباهاتشان درس بگیرند.
«حکومتهای والدمآب» هم ملّت را کودکانی میبینند که مستعدّ خطا و تصمیمات غلط هستند. این حکومتها، حداکثر مداخله را در امور شهروندان میکنند و حداقل آزادی را برایشان فراهم میکنند؛ نتیجه اینکه شهروندان، کودکانی ابدی باقی میمانند. این تمامیتخواهی بلشویکی مانع از ایجاد سازمانهای اجتماعی مستقل میگردد و خود بزرگترین تهدید برای «مشروعیت» و «کارآمدی» نظام حاکم است چرا که در چنین شرایطی مسؤولیت تمام نابسامانیها، کمبودها، رنجها و ضعفها به دوش نظام حاکم است و به تدریج تمام شهروندان تبدیل به چشمی متوقع و عیبیاب و زبانی نقبزن و شاکی خواهند شد. تاریخ نشان داده است که خیرخواهی والدمآبانه نمیتواند یک جامعه را به رشد و رفاه برساند. نه «تمامیتطلبی بلشویکی» توانست شرق اروپا را به بهشت سوسیالیسم برساند، نه «توسعهی آمرانه» رضاشاه و آتاتورک توانست ایران و ترکیه را به «بلوغ فرهنگی» برساند.
«مَن جَرّب المُجَرّب، حَلّت به النّدامة»
دکتر محمدرضا سرگلزایی ـ روانپزشک
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=294