کوزه چشم حریصان پر نشد!
در اسطورههای یونان باستان در ابتدای جهان تنها آشوب وجود داشت که نام آن خائو (chaos) بود. پس از آن، گایا (Gaia) ایزدبانوی زمین و مادر اعظم از تاریکی «خائو» سر برآورد. گایا خود به خود باردار شد و پسری به نام اورانوس (آسمان) به دنیا آورد.
سپس اورانوس همسر گایا شد و آنها صاحب فرزندان بسیار شدند اما اورانوس از بیم از دست دادن قدرت، فرزندان خود را در ژرفای دوزخ زندانی میکرد تا اینکه گایا از این رسم اورانوس برآشفت و داسی را به جوانترین پسرش «کرونوس» داد تا پدر را مثله و اخته کند و این چنین شد که اورانوس از سلطنت جهان خلع شد.
اما کرونوس که به جای پدر بر تخت سلطنت نشست همان شیوه پدر را در پیش گرفت و فرزندانی را که از ازدواج او و «رئا» زاده میشدند میخورد تا این که «رئا» او را فریب داد و آخرین پسرش «زئوس» را پنهان کرد و کرونوس قطعه سنگی را که رئا در قنداق پیچیده بود به جای پسرش خورد و زئوس قدرت را از چنگ پدر درآورد.
باز هم همان داستان تکرار شد، زئوس (خدای خدایان) برای تصاحب قدرت بیشتر برادرانش «پوزیدون» و «هادس» را فریب داد، همسرش «میتیس» را بلعید تا کسی از خودش عاقلتر نباشد و از ازدواج با «تتیس» سرباز زد زیرا «پرومته» پیشگویی کرد که پسری که از این ازدواج به دنیا آید از پدر قدرتمندتر خواهد بود.
چیزی که در این اسطورهها برجسته است جاه طلبی و تمامیتخواهی مفرط «اورانوس»، «کرونوس» و «زئوس» است که با اینکه هر کدام علیه این «انحصار قدرت» بهپا خواستهاند اما خود همان شیوه را تکرار میکنند.
در اسطورههای ایرانی شاهنامه نیز رسم «پسر کشی» آشکار است: کیکاووس فرزندش سیاوش را در شرایطی قرار میدهد که پناهندگی به سرزمین دشمن، غربت و کشته شدن در آن سرزمین را برگزیند، گشتاسب فرزندش اسفندیار را به جنگی میفرستد که میداند بازگشت از آن ممکن نیست و بالاخره رستم – پهلوان پهلوانان – فرزندش سهراب را با نیرنگ شکست میدهد و او را به قتل میرساند.
داستان پسرکشی، داستان «سنت» در برابر «تجدد» است و داستان تمرکز قدرت و افزون طلبی در برابر قناعت. این داستان نه فقط در اسطورهها و افسانهها که در درون ذهن و روابط انسانی ما جاری است.
دکتر محمدرضا سرگلزایی ـ روانپزشک
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=295