استاد عزیز سلام.
بنده در کلاسهای شما در انجمن هیپنوتیزم بارها تلمذ کرده ام و مدیون شما هستیم. اخیرا در کتاب انسان و سمبول هایش جمله ای از یونگ خواندم که فکر مرا مشغول کرده است. ایشان مطرح کرده اند که اعتقادی به هیپنوتراپی ندارند چون سمبول های آشکار شده در هیپنوز با تلقین درمانگر ایجاد میشود نه از طریق کاری که ناخودآگاه بیمار بطور آزاد و خودبه خود انجام می دهد . در بررسی های بعدی متوجه شدم اکثر یونگی های معاصر اعتقادی به هیپنوز ندارند.و این با علاقه ای که به یونگ دارم برای من تضاد ایجاد کرده است!.از طرف دیگر کسی چون اریکسون همواره بر حفظ آزادی بیمار در محیط هیپنوز تاکید دارند.آیا میتوان نظر اریکسون را بنوعی حفظ و نجات هیپنوز در کنار دیدگاه های یونگ برای کسی که بخواهد از هردو بهره ببرد،دانست؟
از لطف و دانش بی دریغ شما ممنونم
پاسخ دکتر سرگلزایی:
سلام و احترام
لازم است به زمان این اظهار نظر یونگ دقت بفرمایید. یونگ نیز مانند فروید هیپنوتیزم را در دو مکتب هیپنوتیزمی آن روزگار (مکتب سالپتریر و مکتب نیس) آموخته بود. این دو مکتب با تمام اختلافاتی که داشتند یک وجه مشترک مهم داشتند: هیپنوتیزم آنها تلقینی بود، نه تفتیشی. بنابراین الگوی هیپنوتیزمی آنان با نظام روان شناسی رفتاری-شناختی هماهنگی داشت نه با نظام روان پویشی و تحلیلی.
طبیعی است که با چنین تلقی ای از هیپنوتیزم فروید و یونگ هیپنوتیزم را رها کردند. ولی خود یونگ ابداع کننده ی روشی بود که ابتدا نام آن را Active Imagination و بعدها Transcendental Function گذاشت. این روش چیزی نبود جز یک هیپنوتیزم تفتیشی!
با این توضیح من تصور می کنم که هیپنوتیزم جزئی همیشگی از درمان فروید و یونگ بود، با این تفاوت که آنان نام آن را هیپنوتیزم نمی گذاشتند زیرا این نام در آن زمان متعلق به روشی بود که در پاریس و نیس تعریف دیگری پیدا کرده بود.
تندرست و “سبز” باشید
ادامه پرسش و پاسخ :
سلام مجدد استاد گرامی
اگر ملاحظه بفرمایید ” انسان و سمبول هایش” درست قبل از مرگ یونگ نگاشته شده است، بالاخص بخش اول از پنج بخش که توسط خود یونگ و به انگلیسی نوشته شد ، چهار بخش دیگر توسط شاگردان و دستیاران وی تحت نظر ایشان تحریر شد.
اظهار نظر یونگ در باره هیپنوتیزم در بخش اول است.صفحه 58 چاپ انگلیسی.
[Carl G. Jung et al. 1964 , Man and his symbols , j G Ferguson Publishing.]
پس با این حساب که در پایان عمر یونگ و مستقیما توسط خود وی این مطلب نگاشته شده ،بنظر جنابعالی میتوان دیدگاه وی را متاثر از مکتب سالپتریر و شارکو دانست؟
پاسخ دکتر سرگلزایی:
سلام. بله، اطلاع دارم که این مطلب را یونگ چند دهه پس از کارآموزی اش در سالپتریر نوشته است ولی تعریف عرفی هیپنوتیزم که هنوز تغییر نکرده بود. شما به هیپنوتیزم اریکسونی هم که نگاه کنید باز شالوده ی آن را تلقین می بینید ، نه تفتیش. تمام کسانی هم که از خلسه برای کار کاوش روانی استفاده می کردند نامی غیر از هیپنوتیزم روی آن می گذاشتند. مثلا “هانس کارل لونر” که الهام بخش رویکرد من در هیپنوآنالیز است نام روش خود را Guided Affective Imagination گذاشت نه هیپنوآنالیز! واژه ها تعریف قراردادی دارند و یک صاحب نظر نیز نمی تواند از واژه ها تعریفی فراتر از چارچوب عرفی شان داشته باشد.
شاد و سبز اندیش باشید
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=861