نام کتاب: تراژدی قدرت در شاهنامه
نویسنده: دکتر مصطفی رحیمی
ناشر: نیلوفر
دکتر «مصطفی رحیمی»، روشنفکر، جامعهشناس، استاد دانشگاه و دانشآموخته رشته حقوق از دانشگاه سوربن فرانسه بود، اما عمده شهرتش به دفاعهای جانبدارانهاش از دموکراسی و جمهوریت، باز میگردد. رحیمی در سال۵۷ نامه سرگشادهای خطاب به «آیتالله خمینی» نوشت که در روزنامه آیندگان منشر شد. وی نامه خود را با این بیت از حافظ شروع کرده بود:
«بخت خواب آلوده ما بیدار خواهد شد دگر»
دکتر رحیمی در این نامه درباره خطر سقوط رهبران و تله ناپیدای قدرت هشدار داد و تاکید کرد:
واژه «جمهوری» به این معنا است که حکومت باید در دست جمهور مردم باشد و هر قیدی میتواند این مفهوم را مخدوش کند.
رحیمی در این نامه خاطر نشان کرد: قدرت نیاز به مکانیزمهای کنترلکننده دارد و در صورتیکه امکان نقد و نظارت بر کار زمامداران نباشد و تربیت سیاسی مردم در راس کار قرار نگیرد، انتخابات مردمی فاقد ارزش بوده و تنها بر مبنای تصمیم گیریهای عوامانه و عاطفی خواهد بود که تبعات آسیب زننده ای نیز به دنبال خواهد داشت.
دکتر رحیمی مترجم برجسته آثار سارتر، برشت، دوبوار و کامو بود و کتابهای زیادی در باب اصول حکمرانی وسیاست نوشت.
«تراژدی قدرت در شاهنامه»، تالیف ارزشمندی است که مفهوم «قدرت» و نقش آن را در انقلابها و حکومتهای فاشیستی و دیکتاتوری بررسی میکند. نویسنده با استناد به نظریات اندیشمندانی همچون «راسل»، «ماکیاولی»، «ماکس وبر» و …، نقش ریشههای فرهنگی و عوامل تاریخی، اجتماعی را در فربه شدن قدرت در جوامع پیش مدرن بررسی می کند.
این کتاب شامل دو بخش است، در بخش اول نویسنده به تبیین و شرح ویژگیهای قدرت میپردازد.
دکتر رحیمی معتقد است:
«صاحبان قدرت خصایص مشترکی دارند. برای نمونه اکثر آنها دچار خود بزرگ بینی میشوند و به برخورداری از نیرویی شکست ناپذیر باور دارند به طوریکه هیچکس توان مقابله با آنها را نخواهد داشت. از این رو در ارزیابی و پیش بینی دچار خطا میشوند. همچنین تاریخ نشان داده است که خرافات و قدرت باهم عجین میشوند، خرافات دایه قدرت است و به همین دلیل است که صاحبان قدرت برای حفظ آن بهراحتی به دروغ نیز متوسل میشوند.»
دربخش دوم کتاب، نویسنده از منظر روایت، به تبیین مفهوم تراژدی در قدرت میپردازد و با استناد بر تراژدی «اسفندیار و رستم» نشان میدهد که جنگ قدرت، مانند آنچه در نبرد «اسفندیار و رستم» یا «رستم و سهراب» میبینیم می تواند به شکل مبارزه دو اهورایی بازنمایی شود.
در این بخش، رحیمی می کوشد تا مفاهیمی مانند «از خودبیگانگی ناشی از قدرت»، «آرمان و قدرت» و ماهیت تراژیک نهفته در قدرتپرستی و قهرمان طلبی را تبیین کند. او با اشاره به داستان شکست اسفندیار تاکید میکند که صاحبان قدرت در نهایت توسط نقطه ضعف یا همان چشم اسفندیار شان که ذات اجتناب ناپذیر بشر است، به ورطه نابودی پیش میروند.
بسط مفهوم «تراژدی» توسط نویسنده، جایی دارای اهمیت میشود که نویسنده به نقل از کامو تاکید میکند، در «تراژدی»، مشروعیت و صاحب حق بودن، متعلق به هیچ کس نیست. خوبی و بدی در هم تنیده شده و آمیختهای از بد و خوب در مقابل یکدیگر قرار میگیرند. در حالیکه در درام یا «کمدی» خوبی در برابر بدی قرار میگیرد، و یکی از نیروها، فرشته صفت و قدسی و دیگری اهریمنی و خطا کار، نشان داده میشود. بنابراین تکرار و بازنمایی نمایشهای کارزهای تبلیغاتی دراماتیک که در هر زمانه مرتب تکرار میشود، میتواند خطرناک محسوب شود.
از آنجایی که مفهوم قدرت و کالبد شکافی آن در نظام سیاسی و اجتماعی از سوی اندیشمندان و نویسندگان نادیده گرفته شده است، مطالعه این کتاب و کمک به ریشه دوانی آن از سوی روشنفکران و اصحاب اندیشه و قلم ضروری به نظر میرسد.
مریم بهریان _ دانشجوی دکتری روانشناسی
مطالب مرتبط
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=8730