کاج کریسمس
شايد براي شما هم اين سؤال پيشآمدهباشد كه چرا «كاج» نماد «كريسمس» است. اغلب اين پاسخ را دريافتكردهايم كه چون كاج در زمستان هم سبز میماند نماد كريسمس شدهاست.
اين میتواند يكی از پاسخهای صحيح باشد، چرا كه مسيح شكل عبری ديونيزوس هلنی است. «ديونيزوس» ربالنوع درهمتنيدگی مرگ و زندگی است. مستی شراب، خلسهی سماع، مراسم قربانی و هرچه مرگ را در زندگی و زندگی را در مرگ میكشاند متعلق به ديونيزوس است.
وقتی ديونيزوس يونانی به فرهنگ يهودی تحويلدادهشد، نمادهای آن تبديل به نمادهای مسيحيت شدند.
«شام آخر» مسيح كه در آن عيسیمسيح، نان و شراب مقدس را (تن و خون خود را) به حواريون تقديم میكند و در عشاء ربانی مسيحيت تكرار میگردد، همان مراسم قربانی ديونيزوسی – اورفئوسی است كه در آن خون و گوشت قربانی مقدس تناولمیشد تا خداوندی (الوهيت) او در تن ما حلولكند و گناهان ما را بشويد!
مسيح همچون يك قربانی ديونيزوسی بر صليب میشود تا گناهان قوم را بشويد. آنگاه در «عيد فصح» (سالگشت عبور بنیاسرائيل از دريا و رهايی از اسارت) مسيح باز زنده میشود و خود را به حواريون مینمايد و آنگاه بر آسمان چهارم (نمادی از عناصر اربعهی تماميت و نيز نمادی از چهاراقنوم پدر – پسر – روح القدس – جام مقدس) صعود میكند؛ صعودي كه جبرانی است بر هبوط آدم از بهشت! «آدم» ميوهی ممنوعه را تناولمیكند و از بهشت هبوط میكند و تمام قوم و قبيلهی بشری را گرفتار جهنم زمين میكند، مسيح با خون خود گناه آدم را میشويد و قوم و قبيلهی بشری را به بهشت باز میگرداند.
فهم نمادهای مسيحيت بدون دانستن نمادشناسی ميترایی (ميترایيسم ايرانيان باستان) و نمادشناسی هلنی (آيين اُلمپی يونانيان باستان) امكانپذير نيست، زيرا مسيح تركيبیاست از ميترا (مهر) و ديونيزوس.
بهاين دليل من علاوهبر قرائت زيبای سبزی كاج (زندگی) در سردی زمستان (مرگ)، به جستجوي «كاج» در «نمادهای هلني» پرداختم:
سيبل (Cybele) ايزدبانوی باروری بود (معادل پيشين او آناهيتای ايرانی و معادل پسین او مريم عبری است). سيبل عشقی شديد وافلاطونی به آتيس (Attis) پيدا كرد و مراقبت از آيين خود را به او سپرد و از او پيمانگرفت كه با زنی عشقورزی نكند (ريشهی نمادين تجرد عيسیمسيح و رُهبانيت روحانيون مسيحی)، ولي آتيس دچار عشق شد (شايد همچون عشق مسيح به مريم مجدليه در روايت نيكوس كازانتزاكيس) و سيبل را دچار خشم كرد. تاوان اين عشق سنگین بود، آتيس دچار جنون شد و خود را مُثله كرد (اين مُثلهسازی ، هم میتواند در آيين ختنهی يهودی معادلیابی شود هم در آيين رهبانيت مسيحی)، و بهاينسان تاوان تناول ميوهی ممنوعه را داد! پس از آن سيبل بر آتيس رحمآورد و او را به «كاج» تبديلكرد.
با اين سير اسطورهشناسی شايد بتوان كاج را نمادی از «مثلهسازی نرينگی» دانست: تسليم و رضا و پيمان مجدد انسان با خدا كه از ميوهی ممنوعه اجتنابكند و هبوط خود را جبراننمايد.
دکترمحمدرضاسرگلزایی – روانپزشک
.
پینوشت:
١- اين عقيده كه نمادهای مسيحی ريشه در ميترایيسم ايرانی دارند را كارل گوستاو يونگ روانپزشك سویيسی در گفتارهايش تصريحكردهاست. میتوانيد در اين كتاب يونگ دراينباره بخوانيد: تحليل رويا – كارل گوستاو يونگ- ترجمه رضا رضايي – جلد اول – نشر مركز
٢- اين عقيده كه ختنه و قربانی ريشهی مشترك دارند را زيگموند فرويد پايهگذار روانكاوی در كتاب زير بيانكردهاست:
* موسی و يكتاپرستی – زيگموند فرويد – ترجمه صالح نجفی – نشر رخداد نو
٣- منبع من برای مطالعه راجع به نمادشناسی هلني كتاب زير است:
فرهنگ اساطير يونان و رم – ژوئل اسميت – ترجمه شهلا برادران خسروشاهی – نشر روزبهان
مطالب مرتبط:
- ریشههای هلنی اسطورههای کتاب مقدس
- سبک زندگی: آپولونی یا دیونیزوسی؟
- موسی و یکتاپرستی، آخرین نوشته فروید
لینک کوتاه مطلب: https://drsargolzaei.com/?p=290